لباسشو میپوشه و میاد می ره سمت آشپزخونه
لباسشو میپوشه و میاد میره سمت آشپزخونه
و به چاقو بر می داره و یه زره انگشتشو میبره
دازای از مبل بلند میشه و میگه:هی داری چیکار میکنی«با تعجب و کمی خشم»
میاد سمت دازای و انگشتشو میبره تو دهن دازای
«منحرفان گرامی منحرف نشوید 😂»
دازایم انگشت سورا رو مک میکنه «دازایم چه از خداشه»
بعد چند ثانیه سورا یقه حوله رو کنار میزنه «منحرف نشید یه دلیل دیگه داره»
و میبینه جای گلوله ای که به دازای خورده کم کم داره خوب میشه
دازای انگشت سورا رو از دهنش در میاره «دیدد دلیله دیگه ای داره 😑»
دازای:ببینم میدونستی من تیر خوردم ؟
سورا:جلوم لخت چرخیدی انتظار داری نفهمم؟«با خشکی و قیافه پکر»
دازای هم میزنه زیر خنده
دازای: میشه یه زره دیگه از خونت بخورم «در حالی که دستش روی صورتشه و نیشخند میزنه»
سورا دستشو به طرف دازای میبره و دازای دوباره از خونش میخوره
یه زره که میگذره دازای اونجایی که خون میادو لیس میزنه
و سورا با سردی تمام دستشو میکشه اون ور و جای زخمش ترمیم میشه
سورا گلوله ای که از بدن دازای در اومده از روی زمین بر می داره
و مهوش میکنه
دازای بعد نیم ساعت میره واسه ماموریت
و بعد ۵ ساعت بر میگرده
میخوام بعد این رمان دو سه تا تک پارتی بنویسم
البته طبق درخواست شماها
اگه میخواید درخواست بکنید باید حتما اینارو جواب بدید👇
۱ـ چه ژانری باشه؟
۲ـ از چه انیمه ای؟
۳ـ اینکه درباره کی باشه رو « ا/ت و ــــــــ / شخصیت ها/شخصیت اصلی» حتما بگید
و به چاقو بر می داره و یه زره انگشتشو میبره
دازای از مبل بلند میشه و میگه:هی داری چیکار میکنی«با تعجب و کمی خشم»
میاد سمت دازای و انگشتشو میبره تو دهن دازای
«منحرفان گرامی منحرف نشوید 😂»
دازایم انگشت سورا رو مک میکنه «دازایم چه از خداشه»
بعد چند ثانیه سورا یقه حوله رو کنار میزنه «منحرف نشید یه دلیل دیگه داره»
و میبینه جای گلوله ای که به دازای خورده کم کم داره خوب میشه
دازای انگشت سورا رو از دهنش در میاره «دیدد دلیله دیگه ای داره 😑»
دازای:ببینم میدونستی من تیر خوردم ؟
سورا:جلوم لخت چرخیدی انتظار داری نفهمم؟«با خشکی و قیافه پکر»
دازای هم میزنه زیر خنده
دازای: میشه یه زره دیگه از خونت بخورم «در حالی که دستش روی صورتشه و نیشخند میزنه»
سورا دستشو به طرف دازای میبره و دازای دوباره از خونش میخوره
یه زره که میگذره دازای اونجایی که خون میادو لیس میزنه
و سورا با سردی تمام دستشو میکشه اون ور و جای زخمش ترمیم میشه
سورا گلوله ای که از بدن دازای در اومده از روی زمین بر می داره
و مهوش میکنه
دازای بعد نیم ساعت میره واسه ماموریت
و بعد ۵ ساعت بر میگرده
میخوام بعد این رمان دو سه تا تک پارتی بنویسم
البته طبق درخواست شماها
اگه میخواید درخواست بکنید باید حتما اینارو جواب بدید👇
۱ـ چه ژانری باشه؟
۲ـ از چه انیمه ای؟
۳ـ اینکه درباره کی باشه رو « ا/ت و ــــــــ / شخصیت ها/شخصیت اصلی» حتما بگید
۱.۵k
۱۹ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.