پارت2
پارت2
اسم رمان: صبر ایوب دارم(:
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
زبونی براش دراز کردم و رفتم..
خب معرفی کنم خودمو...
من آریسا هستم المان زندگی تک فرزندم خانوادم اینجا نیستن
حدود سه هفته پیش خانوادم وقتی میخواستن بیان المان پیشم هوا پیما مشکل پیدا میکنه و سقوط میکنه و خانوادمو از دست میدم....
بعد اون اتفاق خوابای عجیبی میبینم..
تو خوابم یه مرد یا شایدم یه پسر
که بهش میخوره فاصله سنیم
باش زیاد نیس رو یه مبل سلطنتی
سبز رنگ نشسته و دورش
پر خونه جلوش یه میز هست که سر مامان و بابام روشه
رو مبل پر خونه و خیلی سخت میشه رنگ واقعی و سبزشو تشخیص داد
و خوابای وحشتناکی مثل این رو میبینم
اما چند وقته دیگه برام مهم نیستن
و وقتی از شدت ترس از خواب میپرم
مثل قبل نمیزنم زیر گریه یا
حالم بد نمیشه..
«پرش زمانی به 2ساعت بعد تو ماشین»
تو ماشینم بودم و داشتم میرفتم
سمت خونم که یه ماشین مثل روح
جلوم ظاهر شد اول پشمام ریخت و ترسیدم
ولی بعد که به خودم اومدم دیدم منم دارم با سرعت زیاد میرم سمتش و الان اگه بخورم بش خدا بیامرز میشم با سرعت و با تمام زورم سیع کردم ماشینو نگه دارم و همین کارم باعث شد با سرعت خیلی
بدی با ماشین مشکی روبه روم نخورم و خودم اسیبی ندیدم ولی ماشینا داغون شدن یعنی ریدم به ماشین مردم البته
بگما تغصیر خودشه مرتیکه گاوه کـ☆ـصمشنگ مثل حیون جلوم ظاهر شد
اسم رمان: صبر ایوب دارم(:
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
زبونی براش دراز کردم و رفتم..
خب معرفی کنم خودمو...
من آریسا هستم المان زندگی تک فرزندم خانوادم اینجا نیستن
حدود سه هفته پیش خانوادم وقتی میخواستن بیان المان پیشم هوا پیما مشکل پیدا میکنه و سقوط میکنه و خانوادمو از دست میدم....
بعد اون اتفاق خوابای عجیبی میبینم..
تو خوابم یه مرد یا شایدم یه پسر
که بهش میخوره فاصله سنیم
باش زیاد نیس رو یه مبل سلطنتی
سبز رنگ نشسته و دورش
پر خونه جلوش یه میز هست که سر مامان و بابام روشه
رو مبل پر خونه و خیلی سخت میشه رنگ واقعی و سبزشو تشخیص داد
و خوابای وحشتناکی مثل این رو میبینم
اما چند وقته دیگه برام مهم نیستن
و وقتی از شدت ترس از خواب میپرم
مثل قبل نمیزنم زیر گریه یا
حالم بد نمیشه..
«پرش زمانی به 2ساعت بعد تو ماشین»
تو ماشینم بودم و داشتم میرفتم
سمت خونم که یه ماشین مثل روح
جلوم ظاهر شد اول پشمام ریخت و ترسیدم
ولی بعد که به خودم اومدم دیدم منم دارم با سرعت زیاد میرم سمتش و الان اگه بخورم بش خدا بیامرز میشم با سرعت و با تمام زورم سیع کردم ماشینو نگه دارم و همین کارم باعث شد با سرعت خیلی
بدی با ماشین مشکی روبه روم نخورم و خودم اسیبی ندیدم ولی ماشینا داغون شدن یعنی ریدم به ماشین مردم البته
بگما تغصیر خودشه مرتیکه گاوه کـ☆ـصمشنگ مثل حیون جلوم ظاهر شد
۴۱۷
۰۷ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.