•همه صدمه می بینند 🥀 ✨️
•همه صدمه میبینند 🥀 ✨️
پارت (۱۱)
داشت قضیه دیشب رو تعریف میکرد که ریرا گفت : ( ریرا دوست دختر نامجون) یعنی چی یعنی ا.ت رفته بود باهاش بار ؟؟ نامجون : ریرا این چه سوال مسخره ای که میپرسی همین الان داشت توضیح میداد ... آنا : ( آنا دوست دختر تهیونگ ) اصلا یه سوال الان رز و ا.ت کجان ؟؟ از وقتی که ما اومدیم نیستن ...
رز : آ آ دنبال ما میگردی ... ؟ ا.ت : سلام به همگی ... ما رفته بودیم بالا به بقیه سلام کنیم ..
جین : میگم این برنامه نیست که یجورایی پارتی ...
ویو ا.ت
خیلی گرم بود بدون اینکه به کسی بگم رفتم دسشویی تا دست و صورتمو بشورم حداقل یذره خنک بشم وارد دسشویی شدم به گردنم آب زدم اومدم بیرون دیدم مینسوک وایساده جلوی روم ا.ت : مینسوک کاری داری مینسوک : نه ... فقط ا.ت : فقط چیی؟؟ مینسوک : از دماغت داره خون میاد .... ا.ت : ها .. چی دماغم دستی به دماغم زدم و دیدم واقعا داره خون میاد مینسوک: سرتو بالا بگیر تا برم برات دستمال بگیرم ا.ت : ببب.. باشه مینسوک رفت تا برای ا.ت دستمال بیاره ...
ویو کوک
دیدم ا.ت نیست گفتم شاید رفته همین درو برا رفتم تا دنبالش بگردم که ....
پارت (۱۱)
داشت قضیه دیشب رو تعریف میکرد که ریرا گفت : ( ریرا دوست دختر نامجون) یعنی چی یعنی ا.ت رفته بود باهاش بار ؟؟ نامجون : ریرا این چه سوال مسخره ای که میپرسی همین الان داشت توضیح میداد ... آنا : ( آنا دوست دختر تهیونگ ) اصلا یه سوال الان رز و ا.ت کجان ؟؟ از وقتی که ما اومدیم نیستن ...
رز : آ آ دنبال ما میگردی ... ؟ ا.ت : سلام به همگی ... ما رفته بودیم بالا به بقیه سلام کنیم ..
جین : میگم این برنامه نیست که یجورایی پارتی ...
ویو ا.ت
خیلی گرم بود بدون اینکه به کسی بگم رفتم دسشویی تا دست و صورتمو بشورم حداقل یذره خنک بشم وارد دسشویی شدم به گردنم آب زدم اومدم بیرون دیدم مینسوک وایساده جلوی روم ا.ت : مینسوک کاری داری مینسوک : نه ... فقط ا.ت : فقط چیی؟؟ مینسوک : از دماغت داره خون میاد .... ا.ت : ها .. چی دماغم دستی به دماغم زدم و دیدم واقعا داره خون میاد مینسوک: سرتو بالا بگیر تا برم برات دستمال بگیرم ا.ت : ببب.. باشه مینسوک رفت تا برای ا.ت دستمال بیاره ...
ویو کوک
دیدم ا.ت نیست گفتم شاید رفته همین درو برا رفتم تا دنبالش بگردم که ....
۳۷۶
۰۱ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.