پارت ۱۲
میا: من حالمخوبه
کوک: پس بیا کمکت کنم
یانگ: کمکت کنم؟
میا: نه مرسی
کوک دستشو گرف و کمکش کرد بشینه*
میا: مرسی(لبخند)
کوک: خواهش ، بریم؟
میا: اره بریم
کوک
رفتیم خونه
به میا کمک کردم پیاده شه
و رفتیم بالا براش ی پارچه خیس آوردم و گذاشتم رو زخمش
کوک: خیلی درد داره؟؟
میا: خیلی کم
کوک: مطمئنی؟
میا: اوهوم ، مم خیلی خوابم میاد
کوک: دستو بزار رو شونه هام تا بلند شی
میا: اوکی
خواس بلند شه اما نتونست
کوک افتاد رو میا
کوک: ب..ببخشید(بلند شد)
میا: اشکال نداره
(پرش زمان به 2ماه بعد)
میا
تو این 2ماه خیلی به کوک وابسته شدم
ولی میدونستم اون هیچ حسی بهم نداره
سعی میکنم عادی رفتار کنم
کوک: پس بیا کمکت کنم
یانگ: کمکت کنم؟
میا: نه مرسی
کوک دستشو گرف و کمکش کرد بشینه*
میا: مرسی(لبخند)
کوک: خواهش ، بریم؟
میا: اره بریم
کوک
رفتیم خونه
به میا کمک کردم پیاده شه
و رفتیم بالا براش ی پارچه خیس آوردم و گذاشتم رو زخمش
کوک: خیلی درد داره؟؟
میا: خیلی کم
کوک: مطمئنی؟
میا: اوهوم ، مم خیلی خوابم میاد
کوک: دستو بزار رو شونه هام تا بلند شی
میا: اوکی
خواس بلند شه اما نتونست
کوک افتاد رو میا
کوک: ب..ببخشید(بلند شد)
میا: اشکال نداره
(پرش زمان به 2ماه بعد)
میا
تو این 2ماه خیلی به کوک وابسته شدم
ولی میدونستم اون هیچ حسی بهم نداره
سعی میکنم عادی رفتار کنم
۸.۰k
۰۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.