پارت ۶
پارت ۶
از افکارم بیرون آمدم که دیدم دختره داره درد میکشه پس بال هامو تیز کردم و از کنار شیطان
مثل فشنگ دررفتم منو دیده بود
ات :هی عوضی
به سمتش حمله کردم و پرتش کردم اون ور و شکمش و یکمی جنگ انداختم
مرده: اخخخخخخخخخ
من حق اینکه این کارو کنم و داشتم ولی قلبم نه
اون فرار کرد ولی بعدش قرار بود اوضاع بدترم بشه شیطان منو دیده بود
به اون دختر لخت نگاه کردم رفتم سمتش که بهم با ترس نگاه می کرد
دختر :م منو اذیت نکن
ات :نترس عزیزم من ازت مراقبت میکنم دختره رو بهش لباس دادم و بغلش کردم و فرستادمش پیش
مادرلونا اون دختر های بی سرپرست و آسیب دیده رو درمان میکرد.
بعد از کارم برگشتم توی اون کوچه که باصدای بم یکی به خودم اومد و خشکم زد
؟:به به فرشته طبقه آخر بهشت ملکه ات
ات :چی میخوای شیطان جون . تا عصبانیتم و روت خالی نکردم گورتو گم کن .
؟:عه عه نشد دیگه بیب برگرد یه رخی بده به ما ببینیمت
ات :متاسفم ولی فرشته ها حق این کارو ندارن (اینجا ات نقاب زده بود )
لوسیفر :.......
شرط :۱۵ لایک ، ۱۵ کامنت
از افکارم بیرون آمدم که دیدم دختره داره درد میکشه پس بال هامو تیز کردم و از کنار شیطان
مثل فشنگ دررفتم منو دیده بود
ات :هی عوضی
به سمتش حمله کردم و پرتش کردم اون ور و شکمش و یکمی جنگ انداختم
مرده: اخخخخخخخخخ
من حق اینکه این کارو کنم و داشتم ولی قلبم نه
اون فرار کرد ولی بعدش قرار بود اوضاع بدترم بشه شیطان منو دیده بود
به اون دختر لخت نگاه کردم رفتم سمتش که بهم با ترس نگاه می کرد
دختر :م منو اذیت نکن
ات :نترس عزیزم من ازت مراقبت میکنم دختره رو بهش لباس دادم و بغلش کردم و فرستادمش پیش
مادرلونا اون دختر های بی سرپرست و آسیب دیده رو درمان میکرد.
بعد از کارم برگشتم توی اون کوچه که باصدای بم یکی به خودم اومد و خشکم زد
؟:به به فرشته طبقه آخر بهشت ملکه ات
ات :چی میخوای شیطان جون . تا عصبانیتم و روت خالی نکردم گورتو گم کن .
؟:عه عه نشد دیگه بیب برگرد یه رخی بده به ما ببینیمت
ات :متاسفم ولی فرشته ها حق این کارو ندارن (اینجا ات نقاب زده بود )
لوسیفر :.......
شرط :۱۵ لایک ، ۱۵ کامنت
۳.۲k
۱۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.