وقتی دوستت داشت .. p2
وقتی دوستت داشت .. p2
#لینو
چان:خب خب .. چطور بود
... لینو نگاهشو داد به چان..دیگه تحملِ نگه داشتن بغزش رو نداشت..
به بغل چان رفت و شروع به گریه کردن کرد با صدای بلند
همه پسرا متعجب نگاهش میکردن..چان اروم دستشو نوازش بار میکشید روی کمر لینو
چان؛..اروم باش
هیونجین دستشو گذاشت روی شونه لینو
هیونجین:مینهو..چیشد؟
= .. اون..نامزد داره..
هر هفتاشون چشماشون گرد شد
جیسونگ:اون خیلی .. گوه خوردههه
این حرف جیسونگ باعث شد بیشتر گریش بگیره و هق هق کنه..
اون روز بد ترین روز لینو بود..از کسی که دوستش داشت..رد شده بود..و اسیب هم دیده بود..
اون روز شاید یک روز بوده باشه .. یا چند دقیقع باشع..ولی تا اخر عمرش..هم عضوی از خاطرات لینو میمونه..و این .. دردناکه..برای لینو..
لینو همش حسرت اینو داره که..چرا..چرا اون پسره ای که ات باهاش نامزد بوده نیست..چرا انتخاب ات لینو نبود..اما با گذشت زمان..لینو هم بلخره تونسته بود..نیمه گمشده خودش رو پیدا کنم..یکی بهتر از ات..
اون یکی رو از دست داد..اما بهترینِ اون رو بدست اورد.
#لینو
چان:خب خب .. چطور بود
... لینو نگاهشو داد به چان..دیگه تحملِ نگه داشتن بغزش رو نداشت..
به بغل چان رفت و شروع به گریه کردن کرد با صدای بلند
همه پسرا متعجب نگاهش میکردن..چان اروم دستشو نوازش بار میکشید روی کمر لینو
چان؛..اروم باش
هیونجین دستشو گذاشت روی شونه لینو
هیونجین:مینهو..چیشد؟
= .. اون..نامزد داره..
هر هفتاشون چشماشون گرد شد
جیسونگ:اون خیلی .. گوه خوردههه
این حرف جیسونگ باعث شد بیشتر گریش بگیره و هق هق کنه..
اون روز بد ترین روز لینو بود..از کسی که دوستش داشت..رد شده بود..و اسیب هم دیده بود..
اون روز شاید یک روز بوده باشه .. یا چند دقیقع باشع..ولی تا اخر عمرش..هم عضوی از خاطرات لینو میمونه..و این .. دردناکه..برای لینو..
لینو همش حسرت اینو داره که..چرا..چرا اون پسره ای که ات باهاش نامزد بوده نیست..چرا انتخاب ات لینو نبود..اما با گذشت زمان..لینو هم بلخره تونسته بود..نیمه گمشده خودش رو پیدا کنم..یکی بهتر از ات..
اون یکی رو از دست داد..اما بهترینِ اون رو بدست اورد.
۲۶.۴k
۳۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.