آن سال
بخش دوم
:نه..نه اون ولم نمیکنه اون نمیزاره تنها باشم اون..اون..قول داده زیر قولش نمیزنه مگه نه؟
~ او قول داده است..به قولش..وفا کند ~
آنقدر ضعیف و ناتوان شده بود که صحبت با خودش را شروع کرده بود..کم پیش میآمد چنین شود
:دخترهی احمق معلومه که ولت کرده وگرنه چرا نمیاد مثل همیشه بهت دلگرمی بده و بگه " من هستم " بگه " نگران چیزی نباش " بگه " گریه نکن " چرا نمیاد اینجا بغلت کنه ببرتت بیمارستان و بهت بگه " چرا اینکارو با خودت کردی؟ " چرا نیست تا بهم بگه " ناراحت نباش " نیست بگه " حالت خوب نباشه حال منم بد میشه " .. کوک چرا تو نیستی تا بهم بگی " حالت واسم مهمه " چرا نیستی که وقتی خانوادم بهم میگن خنگ و بهدردنخور بهم بگی " تو زخمامو خوب میکنی پس بهدردنخور نیستی " چرا مثل همیشه دوستم نداری و با حرفات آرومم نمیکنی؟ بیا دیگه
با حرفهایی که خودش ، به خودش زد..گریهاش تشدید شد
دخترک همانجا بیهوش شد و دگر چیزی نفهمید
چشمانش را باز کرد..پسر که تا این لحظه درحال گریه کردن بود اکنون اشکهای خویش را پاک کرده و به دختر چشم دوخت
:ک..کوک..؟!
÷:آقای دکتر؟ بههوش اومد
دکتر:دخترم منو میبینی؟
:من کجام؟
دکتر:تو بیمارستان..منو میبینی؟
:کوک
دکتر:کوک کیه؟
دخترک از جا برخاست
÷:میا..بخواب
:کوک کجاست
دکتر:کوک کیه دخترم؟
:کوک..مینسو..کوک کجاست
÷:میا کوک..آقای دکتر یه لحظه میاین؟
مینسو و دکتر از اتاق خارج شدند و دخترک هم پشت سر آنها به پشت در قدم برداشت
÷:جونگکوک..پسریه که خواهرم عاشقش بود..کوک هم عاشق میا بود..ولی الان..جونگکوک..جونگکوک مُرده ولی خواهرم نمیدونه..چهطوری بهش بگم؟
پس او مُرده؟ معشوقهاش..رفته؟ چرا او را نبرده؟ چرا دخترک را اینجا تنها گذاشته؟
ناگهان در باز شد و مینسو و دکتر متوجه دختر شدند
÷:میا..
:قبرش کجاست
بر روی سنگ قبر محکم و سفت پسر دراز کشیده بود و اشک میریخت
:کوک..مگه نمیگفتی تنهام نمیزاری؟ مگه نگفته بودی هیچوقت ولم نمیکنی؟ مگه تو نبودی که اون شب..بهم قول دادی هیچوقت از پیشم نری و تنهام نزاری؟ الان پس کجایی؟ چرا نمیآی بگی همش شوخی بود؟ چرا نمیآی بهم بگی شوخی بود و از اون خندههای خرگوشیت کنی؟
÷:میا بسه..مریض میشی
:ساکتشو..میخوام با کوکیم تنها باشم..!
پس از مدتی اشک ریختن دخترک از روی قبر بلند شد و به سمت مینسو گام برداشت
:چهجوری مُرد؟
÷:خب..کوک..
:بگو جونگکوک!
÷:جونگکوک..بیماری داشت..
همچنان ویس...😔🌚
:نه..نه اون ولم نمیکنه اون نمیزاره تنها باشم اون..اون..قول داده زیر قولش نمیزنه مگه نه؟
~ او قول داده است..به قولش..وفا کند ~
آنقدر ضعیف و ناتوان شده بود که صحبت با خودش را شروع کرده بود..کم پیش میآمد چنین شود
:دخترهی احمق معلومه که ولت کرده وگرنه چرا نمیاد مثل همیشه بهت دلگرمی بده و بگه " من هستم " بگه " نگران چیزی نباش " بگه " گریه نکن " چرا نمیاد اینجا بغلت کنه ببرتت بیمارستان و بهت بگه " چرا اینکارو با خودت کردی؟ " چرا نیست تا بهم بگه " ناراحت نباش " نیست بگه " حالت خوب نباشه حال منم بد میشه " .. کوک چرا تو نیستی تا بهم بگی " حالت واسم مهمه " چرا نیستی که وقتی خانوادم بهم میگن خنگ و بهدردنخور بهم بگی " تو زخمامو خوب میکنی پس بهدردنخور نیستی " چرا مثل همیشه دوستم نداری و با حرفات آرومم نمیکنی؟ بیا دیگه
با حرفهایی که خودش ، به خودش زد..گریهاش تشدید شد
دخترک همانجا بیهوش شد و دگر چیزی نفهمید
چشمانش را باز کرد..پسر که تا این لحظه درحال گریه کردن بود اکنون اشکهای خویش را پاک کرده و به دختر چشم دوخت
:ک..کوک..؟!
÷:آقای دکتر؟ بههوش اومد
دکتر:دخترم منو میبینی؟
:من کجام؟
دکتر:تو بیمارستان..منو میبینی؟
:کوک
دکتر:کوک کیه؟
دخترک از جا برخاست
÷:میا..بخواب
:کوک کجاست
دکتر:کوک کیه دخترم؟
:کوک..مینسو..کوک کجاست
÷:میا کوک..آقای دکتر یه لحظه میاین؟
مینسو و دکتر از اتاق خارج شدند و دخترک هم پشت سر آنها به پشت در قدم برداشت
÷:جونگکوک..پسریه که خواهرم عاشقش بود..کوک هم عاشق میا بود..ولی الان..جونگکوک..جونگکوک مُرده ولی خواهرم نمیدونه..چهطوری بهش بگم؟
پس او مُرده؟ معشوقهاش..رفته؟ چرا او را نبرده؟ چرا دخترک را اینجا تنها گذاشته؟
ناگهان در باز شد و مینسو و دکتر متوجه دختر شدند
÷:میا..
:قبرش کجاست
بر روی سنگ قبر محکم و سفت پسر دراز کشیده بود و اشک میریخت
:کوک..مگه نمیگفتی تنهام نمیزاری؟ مگه نگفته بودی هیچوقت ولم نمیکنی؟ مگه تو نبودی که اون شب..بهم قول دادی هیچوقت از پیشم نری و تنهام نزاری؟ الان پس کجایی؟ چرا نمیآی بگی همش شوخی بود؟ چرا نمیآی بهم بگی شوخی بود و از اون خندههای خرگوشیت کنی؟
÷:میا بسه..مریض میشی
:ساکتشو..میخوام با کوکیم تنها باشم..!
پس از مدتی اشک ریختن دخترک از روی قبر بلند شد و به سمت مینسو گام برداشت
:چهجوری مُرد؟
÷:خب..کوک..
:بگو جونگکوک!
÷:جونگکوک..بیماری داشت..
همچنان ویس...😔🌚
۷۸۱
۲۱ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.