پارت (۱) حذف شده بود
پارت (۱) حذف شده بود
همونطور که از شراب قرمزش می نوشید، سالن پذیرایی بزرگ
طبقه ی هشتم که بی شباهت به قصر ی مجلل نبود رو از نظر گذرون د.
مردان و زنانی که لباس های فاخر به تن کرده بودن و با موسیقی ِ
زنده ای به آرومی میرقصیدن، نجیبزادگانی که پشت میز، مشغول
قمار بودن، مادران شیک پوشی که آداب صحیح غذا خوردن رو به
فرزندانشون آموزش میدادن، همه و همه چشمهاش رو آزار
می دادن. تمام صحنه هایی که از کودکی با اون ها بزرگ شده بود ،
حاال باعث انزجارش میشد.
می خواست تک تک این تصاویر تکراری رو باال بیاره، میخواست
که از همه چیز به قدر کافی فرار کنه و دور شه... اونقدر کافی که
دیگه وقتی به پشت سرش نگاه می کنه، راهی برای برگشت پیدا
نکنه.
_کشتی خوبیه، اینطور نیست؟
سرش رو با آرامشی که طوفان درونش رو به خوبی پنهان کرده
بود، به سمت منبع صدا برگردوند . خودش بود... همسر براندو! زن
چهل و چند ساله ای که بیشتر به سی سالهها شباهت داشت. لباس
قرمزی به تن کرده بود و با درخشندگی همیشگیای که داشت،
نگاه هر کسی رو به خودش جذب میکرد... هر کسی جز
جونگکوک!
همونطور که از شراب قرمزش می نوشید، سالن پذیرایی بزرگ
طبقه ی هشتم که بی شباهت به قصر ی مجلل نبود رو از نظر گذرون د.
مردان و زنانی که لباس های فاخر به تن کرده بودن و با موسیقی ِ
زنده ای به آرومی میرقصیدن، نجیبزادگانی که پشت میز، مشغول
قمار بودن، مادران شیک پوشی که آداب صحیح غذا خوردن رو به
فرزندانشون آموزش میدادن، همه و همه چشمهاش رو آزار
می دادن. تمام صحنه هایی که از کودکی با اون ها بزرگ شده بود ،
حاال باعث انزجارش میشد.
می خواست تک تک این تصاویر تکراری رو باال بیاره، میخواست
که از همه چیز به قدر کافی فرار کنه و دور شه... اونقدر کافی که
دیگه وقتی به پشت سرش نگاه می کنه، راهی برای برگشت پیدا
نکنه.
_کشتی خوبیه، اینطور نیست؟
سرش رو با آرامشی که طوفان درونش رو به خوبی پنهان کرده
بود، به سمت منبع صدا برگردوند . خودش بود... همسر براندو! زن
چهل و چند ساله ای که بیشتر به سی سالهها شباهت داشت. لباس
قرمزی به تن کرده بود و با درخشندگی همیشگیای که داشت،
نگاه هر کسی رو به خودش جذب میکرد... هر کسی جز
جونگکوک!
۸.۳k
۲۰ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.