ادامه...
ادامه...
پسر بزرگتر لب زد«فک میکنی من راست گفتم؟»
پسر کوچکتر با سر تکذیب کرد که پسر بزرگتر دوباره لب هایشان را یکی کرد اما با این تفاوت که ایندفع پسر کوچکتر هم همراهی میکرد لباس ها مزاحم بودند پس اول تیشرت سفید رنگ پسر بزرگتر به وسیله پسر کوچکتر از تنش خارج شد پسر بزرگتر پهلوهای پسر کوچکتر را گرفت و در همان حال که یکدیگر را با عشق میبوسیدند به سمت تختی که انتظارشان را میکشید رفتند...
خیب خیب خوب بود؟:)
پسر بزرگتر لب زد«فک میکنی من راست گفتم؟»
پسر کوچکتر با سر تکذیب کرد که پسر بزرگتر دوباره لب هایشان را یکی کرد اما با این تفاوت که ایندفع پسر کوچکتر هم همراهی میکرد لباس ها مزاحم بودند پس اول تیشرت سفید رنگ پسر بزرگتر به وسیله پسر کوچکتر از تنش خارج شد پسر بزرگتر پهلوهای پسر کوچکتر را گرفت و در همان حال که یکدیگر را با عشق میبوسیدند به سمت تختی که انتظارشان را میکشید رفتند...
خیب خیب خوب بود؟:)
۱۰.۵k
۱۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.