( زندگی جدید ) پارت ۹
( زندگی جدید ) پارت ۹
راوی
بعد چند دقیقه لینا و جینا از بغل م ت اومدن بیرون م ج حسودی شود و جینا و لینا بغل م ج هم رفتن
م ت : او لینا چه خوشگل شودی دختر
لینا : مرسی خاله
م ج : جینا هم خیلی خوشگل شوده فکر کنم
م ت : دوباره شیطون شودی راستی شوهرت ات کجاش ندیدمش
م ج : اون رفته سفر کاری مهمی براش پیش اومد
م ت : اهان یه نظر دارم میاین دخترا نگی بریم بیرون خرید
جیمین : خاله ما چی پس ؟
تهیونگ : راست میگه
م ج : شما هم سر گرمی برای خودتون ایجاد کنید دیگه
جیمین و تهیونگ :( با بی حالی ) باش
لینا : پس ما بریم بالا لباسمون رو عوض کنیم
م ج : باش من و ملکه مافیای میاد اتاق من ما هم بریم لباس عوض کنیم
م ت : بریم شیطونی
تهیونگ : رو به جیمین کردم وقت ما موندیم چکار کنیم
جیمین : بذار اینا برن من فکری دارم
تهیونگ : جیمین شیطون رو هم درس میدی با خنده
از زبان جینا
رفتیم لباس هامون رو عوض کردیم و کارای لازم رو انجام دادیم و من یه آرایش ملایم کردم و لینا یکم آرایش غلیظ کرد ولی خوب بود رفتیم پایین منتظر موندیم تا مامان اینا بیان جیمین اینا رو مبل نشسته بودن
لینا : لباسم خوبه
جینا : عالی آبجی
از زبان جیمین
لینا و جینا اومدن پایین نمیدونی چقد جذاب شوده بود جینا واقعا باید اعتراف کنم عاشق شودم یه روز بلخره اعتراف میکنم چرا من آنقدر خجالتی شودم اخه
راوی
م ج و م ت هم اومدن پایین و با تهیونگ و جیمین خدا حافظی کردن و ماشین بنز رو برداشتن و رفتن قبل رفتن م ج به تهیونگ و جیمین گفت خونه رو مواظب باشین خرابش نکنید هان جیمین گفت چشم مامان خوش تیپ من م ج خیلی بلایی
اسلاید اول لباس لینا هست 💜
اسلاید دوم لباس جینا 💖
اسلاید سوم لباس م ت💗
اسلاید چهارم لباس م ج 🌌
حمایت کنید امید وارم خوشتون آورده باشه تا بعدی شب بخیر 👋👋🌌💜
راوی
بعد چند دقیقه لینا و جینا از بغل م ت اومدن بیرون م ج حسودی شود و جینا و لینا بغل م ج هم رفتن
م ت : او لینا چه خوشگل شودی دختر
لینا : مرسی خاله
م ج : جینا هم خیلی خوشگل شوده فکر کنم
م ت : دوباره شیطون شودی راستی شوهرت ات کجاش ندیدمش
م ج : اون رفته سفر کاری مهمی براش پیش اومد
م ت : اهان یه نظر دارم میاین دخترا نگی بریم بیرون خرید
جیمین : خاله ما چی پس ؟
تهیونگ : راست میگه
م ج : شما هم سر گرمی برای خودتون ایجاد کنید دیگه
جیمین و تهیونگ :( با بی حالی ) باش
لینا : پس ما بریم بالا لباسمون رو عوض کنیم
م ج : باش من و ملکه مافیای میاد اتاق من ما هم بریم لباس عوض کنیم
م ت : بریم شیطونی
تهیونگ : رو به جیمین کردم وقت ما موندیم چکار کنیم
جیمین : بذار اینا برن من فکری دارم
تهیونگ : جیمین شیطون رو هم درس میدی با خنده
از زبان جینا
رفتیم لباس هامون رو عوض کردیم و کارای لازم رو انجام دادیم و من یه آرایش ملایم کردم و لینا یکم آرایش غلیظ کرد ولی خوب بود رفتیم پایین منتظر موندیم تا مامان اینا بیان جیمین اینا رو مبل نشسته بودن
لینا : لباسم خوبه
جینا : عالی آبجی
از زبان جیمین
لینا و جینا اومدن پایین نمیدونی چقد جذاب شوده بود جینا واقعا باید اعتراف کنم عاشق شودم یه روز بلخره اعتراف میکنم چرا من آنقدر خجالتی شودم اخه
راوی
م ج و م ت هم اومدن پایین و با تهیونگ و جیمین خدا حافظی کردن و ماشین بنز رو برداشتن و رفتن قبل رفتن م ج به تهیونگ و جیمین گفت خونه رو مواظب باشین خرابش نکنید هان جیمین گفت چشم مامان خوش تیپ من م ج خیلی بلایی
اسلاید اول لباس لینا هست 💜
اسلاید دوم لباس جینا 💖
اسلاید سوم لباس م ت💗
اسلاید چهارم لباس م ج 🌌
حمایت کنید امید وارم خوشتون آورده باشه تا بعدی شب بخیر 👋👋🌌💜
۶.۷k
۲۸ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.