عاشق پسر عموم شدم پارت4

پس سفر به سلامت
+مرسی *فعلا(بغل کردن همو) +بای
.......
رفتم خونه چمدونامو بستم و اماده شدم و راهی فرود گاه شدم
توی فرود گاه بعد انجام کارهای مربوطه سوار هواپیما شدم به مقصد کره (پرش زمانی کره)
(چون از قبل به پدرم گفته بودم که قرار بیام برام راننده فرستاده بود)+اهههه خستمممم
راننده:سلام خانوم منو اقای جئون فرستادن (در ماشین رو برا ا.ت باز کرد)+بله ممنون(ا.ت سوار شد )
........
رسیدن خونه پیاده شدم دیدم یه لشکر ادم جلو دره مادرمم اون
وسط داشت گریه می کرد که اومد سمتم
=ا.تتتتت (گریه و بغل کرد ا.ت رو)
+اااا مامان ارومممم
=ای دختره چش سفید یه بارم از غرورت بگذر و بگو دلت تنگ شده میدونی چند ساله رفتی
+یاااااا ماما ن لطفا گریه نکن باشه دلم تنگ شده بود خوبه
=ایشششش باشه حالا بیا بریم تو
اون لشکر ادم خدمتکارا بودن جلوی در به همه سلام کردم اون ها هم تعظیم کردن بعد مامان منو برد توی اتاقم و گفت استرا حت کنم چون ساعت 4 بعد از ظهر میریم خونه دیدن پدر بزرگ
و عمو بابا اینام یه دوش 20 مینی گرفتم و خوابیدم که بیدار شدم ساعت 2 بود ناهار خوردیم بعد رفتم توی اتاقم تا اماده شم من چون بدن رو فرم و خوبی دارم
همیشه لباس های کوتاه و باز و چسپیده میپوشم چون بهم میاد و عشقم میکشه و این دفعه هم یه لباس ابی که شونه هام رو نمی پوشوند بای شرتک کوتاه لی سیاه پوشیدم یه ارایش لایت کردم و عطر معروفم رو زدم
بخاطر همینه که همه بهم میگن شیک پوشم با مادر راه افتادیم
بعد نیم ساعت رسیدیم خونه پدر بزرگ واووو ویلاش مث همیشه محشر و بزرگ عاشقم اوففففرفتیم در زدیم که یه زن درو باز کرد زن عموم بود
÷اووووو خدای من ا.ت خودتی چقد خانوم شدی و البته زیبا تر
+ممنون زن عمو شمام زیبا تر شدی(بغل کردن همو)
÷ممنون ... بقیه بالا اتاق پدر بزرگ منتظرتن
+اوک
رفتم بالا در اتاق پدر بزرگ رو زدم وقتی اجازه ورود دادن تنها کسی که اول چشمم رو گرفت پدر بزرگ بود که روی تخت دراز کشیده بو
+پدر بزرگگگگ حالتون خوبهههه (بغل کردن)
&اه نوه گلم بر گشتی ...نگران نباش من خوبم
+پس چرا روی تختید
&خب دکترم گفته که مشکل قلبیم بد تر شده
+اووو پدر بزرگ جذابم قلبتو خودم خوب میکنم(بوس کرد گونه پدر بزرگ رو و چشمک زد)
&ای شیطون(خندا)
+(خنده) /اهم اهم ... ماهم اینجایمااا(به طرف صدا برگشتم)
+اه پدرررر (بغل کردن )
×خوبه یادت اومد ماهم اینجایم
+یاااااا عمو مگه میشه یادم بره (بغل کردن)
_اهم اهم (ا.ت به سمت صدا بر گشت)
_منم اینجام دختر عمو(دستاشو به نشونه بغل کردن برا ا.ت باز میکنه)+اوه این کوکه(باطعنه گفت و فقط بهش دت داد)
_هی نمیخوای بغل کنی
+چرا بغل کنم(پوکر )
_من تنها پسر عمو تمااا(ا.تو کشید و بغلش کرد )
+هی ول....(حرفش با زمزمه کوک کنار گوشش قطع شد)
_نکنه بخاطر اتفاق چهار سال پیش داری ازم فرا ر میکنی (اروم با نیشخند صدادار)
+چی داری میگی اون برا گذشتس(اروم)
_ولی الان جزاب تر شدی ومن میخوام بازم به ف*کت بدم(لبخند مرموز)+برو پی کارت کوککک
÷ببخشید نمیخواید از هم جداشید
_اهم اهم راستش دلم برا دختر عموم تنگ شده بود
+ااااابله
&خب بیا بشین کنارم نوه خوشگلم
+چشم
ویو کوک
در حال صحبت با پدر بزرگ و عمو وپدر بودیم که یکی در زد
این ا.ت بود اههه چه جذاب شده خوشگل ترم شده بدنشم اوففف نگا کمر باریکش (چشاتو درویش کن پسرم😂)دوست دارم یه بار دیگه تعمشو بچشم (خنده شیطانی توی دلش )
همرو فغل کرد اما با من فقط دس داد که کشیدمش توی بغلم اوففف چه بوی خوبی هم داره اهههه دوس دارم دوباره به ف*کش بدم
پایان ویو کوک
&خب چیکار میکنی شنیدم یه طراح معروف شدی باید برا ماهم طراحی بکنی
+چشم


پارط بعد شرط داره
20 لایک
15 کامنت