مافیای بزرگ
𝐛𝐢𝐠 𝐦𝐚𝐟𝐢𝐚
𝐩𝐚𝐫𝐭 𝟐𝟕
ویو ات صبح
صبح با خوردن نور خوشید و صدای آلارم گوشیم از خواب بیدار شدم پاشدم تختم رو مرتب کردم و رفتم حموم بدنمو شستم اومدم بیرون یه شرتک سبز پاستیلی با تیشرت ستش رو پوشیدم مو هامو شونه کردم روتین پوستیم رو انجام دادم مثل همیشه دمپایی ببعی هامو پوشیدم گوشیمو برداشتم رفتم بیرون از پله ها اومدم پایین که دیدم کوک داره آشپزی میکنه کای هم داره وسایل صبحونه رو آماده میکنه
_اوووو زرنگ شدین هااا
+عههه سلام بیدار شدی خرگوشه
_آره بیدار شدم
@خوب خابیدی؟
_آره خب یکم عجیب شدین هااا
+نع من که عادی ام شاید این یارو عجیب شده!
@هوی اسم دارم بعدم من مثل همیشه هستم حالا بیا بشین تا صبحونه آماده شه
_باشه☺️ چی داری درست می کنی؟
+پنکیک دارم درست میکنم
_اوووو آخ جون
+(خنده)
_دیگه چی؟
+تخم مرغ و اینا دیگه چیز های خوش مزه
_آها
گوشیمو روشن کردم که دیدم یه پیام از طرف آپا اومده پیام باز کردم
ویو چت اتو باباش
#نمی خواید ماموریت شروع کنید؟
_چرا صبحونه بخوریم
#خیله خب بخورید
_ خب باید چیکار کنیم؟
#شرکت پروانه سیاه پوشش باندشونه باید از طرف ما برای قرارداد برید اونجا و اطلاعات باندشون رو از لب تاب شرکت بریزید تو فلش فعلا تا اینجا کافیه بقیه ش رو بعد از موفق شدنتون میگم البته اگه موفق شین!
_باشه ولی مطمعن باش که موفق میشیم!
_راستی تهیونگ نمیاد
#فعلا نه اینجا نیازش دارم
_اوفففف باشه فعلا
#فعلا
پایان چت ویو
+ات سرت از گوشی بیار بیرون صبحونه آمادس
_اوک
@کی بود؟
_آپام بود گفت باید ماموریت شروع کنیم از شرکت پروانه سیاه باید برای بستن قرار داد بریم اطلاعات شون از لب تاب برداریم
+اووو خوبه
@حالا کی می ریم؟
_بعد صبحونه
+اوک پس بخور که انرژی داشته باشی
_باشه(لبخند)
بعد از ۳۰ مین صبحونه رو خوردیم ظرفا رو شستیم بعد رفتیم آماده شیم رفتم تو اتاقم درو بستم در چمدون و کمد باز کردم ببینم چی بپوشم اممم کت دامن ایده خوبه یه کت دامن شیک بر داشتم پوشیدم بعد رفتم یه آرایش ملایم کردم خب راستش من چون زاتن خیلی خوشگلم زیاد آرایش نمیکنم یا اصلا آرایش نمیکنم(عتماد به سقف ات رو برم😐) بعد موهامو شونه کردم دو تا سوسکی ریختم باز گزاشتم کفش هام رو پوشیدم کیفمو برداشتم رفتم پایین که دیدم پسرا هم آماده شدن
+ووووو خوشگل کردی یااا
@ات همیشه خوشگل بود
+اون که معلومه
_خیلی خب بسه دیگه آنقدر مزه نریزین(خنده)
+راستی با ماشین من بریم
_اوک
بعد رفتیم سوار ماشین کوک شدیم کوک پشت فرمون نشست من کنارش کای هم پشت
@ایششش چرا من دوباره پشت نشستم
_کای بچه که نیستی بشین سر جات
@اوووف باشه
بعد راه افتادیم طرف شرکت پروانه ی سیاه.......
پارت بعد هیجان انگیزه🌚🦋
اسلاید ۱ ات
اسلاید۲ کوک
اسلاید ۳ کای
𝐩𝐚𝐫𝐭 𝟐𝟕
ویو ات صبح
صبح با خوردن نور خوشید و صدای آلارم گوشیم از خواب بیدار شدم پاشدم تختم رو مرتب کردم و رفتم حموم بدنمو شستم اومدم بیرون یه شرتک سبز پاستیلی با تیشرت ستش رو پوشیدم مو هامو شونه کردم روتین پوستیم رو انجام دادم مثل همیشه دمپایی ببعی هامو پوشیدم گوشیمو برداشتم رفتم بیرون از پله ها اومدم پایین که دیدم کوک داره آشپزی میکنه کای هم داره وسایل صبحونه رو آماده میکنه
_اوووو زرنگ شدین هااا
+عههه سلام بیدار شدی خرگوشه
_آره بیدار شدم
@خوب خابیدی؟
_آره خب یکم عجیب شدین هااا
+نع من که عادی ام شاید این یارو عجیب شده!
@هوی اسم دارم بعدم من مثل همیشه هستم حالا بیا بشین تا صبحونه آماده شه
_باشه☺️ چی داری درست می کنی؟
+پنکیک دارم درست میکنم
_اوووو آخ جون
+(خنده)
_دیگه چی؟
+تخم مرغ و اینا دیگه چیز های خوش مزه
_آها
گوشیمو روشن کردم که دیدم یه پیام از طرف آپا اومده پیام باز کردم
ویو چت اتو باباش
#نمی خواید ماموریت شروع کنید؟
_چرا صبحونه بخوریم
#خیله خب بخورید
_ خب باید چیکار کنیم؟
#شرکت پروانه سیاه پوشش باندشونه باید از طرف ما برای قرارداد برید اونجا و اطلاعات باندشون رو از لب تاب شرکت بریزید تو فلش فعلا تا اینجا کافیه بقیه ش رو بعد از موفق شدنتون میگم البته اگه موفق شین!
_باشه ولی مطمعن باش که موفق میشیم!
_راستی تهیونگ نمیاد
#فعلا نه اینجا نیازش دارم
_اوفففف باشه فعلا
#فعلا
پایان چت ویو
+ات سرت از گوشی بیار بیرون صبحونه آمادس
_اوک
@کی بود؟
_آپام بود گفت باید ماموریت شروع کنیم از شرکت پروانه سیاه باید برای بستن قرار داد بریم اطلاعات شون از لب تاب برداریم
+اووو خوبه
@حالا کی می ریم؟
_بعد صبحونه
+اوک پس بخور که انرژی داشته باشی
_باشه(لبخند)
بعد از ۳۰ مین صبحونه رو خوردیم ظرفا رو شستیم بعد رفتیم آماده شیم رفتم تو اتاقم درو بستم در چمدون و کمد باز کردم ببینم چی بپوشم اممم کت دامن ایده خوبه یه کت دامن شیک بر داشتم پوشیدم بعد رفتم یه آرایش ملایم کردم خب راستش من چون زاتن خیلی خوشگلم زیاد آرایش نمیکنم یا اصلا آرایش نمیکنم(عتماد به سقف ات رو برم😐) بعد موهامو شونه کردم دو تا سوسکی ریختم باز گزاشتم کفش هام رو پوشیدم کیفمو برداشتم رفتم پایین که دیدم پسرا هم آماده شدن
+ووووو خوشگل کردی یااا
@ات همیشه خوشگل بود
+اون که معلومه
_خیلی خب بسه دیگه آنقدر مزه نریزین(خنده)
+راستی با ماشین من بریم
_اوک
بعد رفتیم سوار ماشین کوک شدیم کوک پشت فرمون نشست من کنارش کای هم پشت
@ایششش چرا من دوباره پشت نشستم
_کای بچه که نیستی بشین سر جات
@اوووف باشه
بعد راه افتادیم طرف شرکت پروانه ی سیاه.......
پارت بعد هیجان انگیزه🌚🦋
اسلاید ۱ ات
اسلاید۲ کوک
اسلاید ۳ کای
۸.۲k
۰۹ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.