پارت ۳۱ ازدواج اجباری
پارت ۳۱ ازدواج اجباری
ادمینتون: هیونجین برای ا/ت از خونه لباس اورد
و ا/ت بهوش امد و کاوان و انایتا هم امدن پیشش و همه داخل اتاق بودن
# ای خداااااااا دختر یکم مراقب خودت باشی نمیگن فلجی
_ کاوان از موقعی که امدی داری غر میزنی
@ نمیتونه دهنشو ببنده
& شما خوبین
@ بله مرسی شما چطورین
& ممنونم
مادرت. دخترم انایتا خوبی
@ اره مامان جون تو چطوری
مادرت. منم خوبم
مادرش. ببخشید میپرسم ولی ایشون کین
@ منو مامان جون بزرگ کرده وقی مامانم مرد مامان سوفیا ( اسم مامان ا/ت ) بزرگ کرد و بابام در گیر کارای شرکتش بود منو ا/ت دوستای صمیمی بچگیم و مثل خواهریم و بابام بخواتر چندتا کار رفت امریکا منم باهاش رفتم اونجا کارای شرکت رو انجام دادم و چند سال اونجا بودم بعد برگشتم
مادرش. اها
مادرت. انایتا مثل دختر خودمه
_ مامان
مادرت. جان
_ میشه منو کاوان و انایتا و هیونجین رو تنها بزارین
پدرت. چرا دخترم
_ بابا تروخدا
پدرش. بیا بریم
× منم هستم
_ کسایی که نام بردم نه تو
( همه رفتن بیرون )
@ چیشده
_ میخوام طلاق بگیرم
& چی
# ا/ت مطمئنی
_ شوگا تموم بلا هارو سرم اورده
@ اینکه اره ولی چرا یهویی مگه دوستت نداشتی
_ ازش زده شدم
# ا/ت نظرت چیه یکم دیگه فکر کنی
& راسته میگه اگر الان اینو به مامان بگی غش میکنه
_ دیگه خسته شدم بخواتر اینو اون زندگیمو خراب کنم
@ ا/ت اگر تصمیمت قطعی من وکیل سراغ دارم
_ قطعیه
& ا/ت یکم دیگه صبر کن
_ نمیشه
# تروخدا بخواتر من یکم دیگه صبر کن
_ باشه فقط یک ماه
@ عالی
& خوبه
_ من کی مرخص میشم
& ا/ت
_ چیشده
& تو باید عمل شی
_ میدونستم .خنده ی تلخ.
@ دختر قوی باش زود خوب شو مهمونی گووان نزدیکه
# دختر اگر چیزیت بشه خودم میکشمت
& خدا نکنه
_ من قوی تر از اون چیزی ام که فکر میکنی
# امیدوارم
( همه امدن داخل اتاق و کاوان و انایتا رفتن و دکتر امد )
دکتر. خانم ا/ت وظیعتتون خوبه و اگر اینطور پیش بر عمل نمیخوایین
مادرت. امیدوارم
× خداروشکر
دکتر. دختر قوی ای هستی آفرین
_ مرسی
دکتر. اگر حالشون خوب باشه فردا مرخصه
مادرش. عالی
پدرت. کارای ترخیصش رو کی انجام بدیم
دکتر. فردا ساعت 9
پدرت. بله مرسی
دکتر. فعلاً بلا دور
همه. فعلاً
شرط پارت بعد
۳۰ :« لایک ❤️
ادمینتون: هیونجین برای ا/ت از خونه لباس اورد
و ا/ت بهوش امد و کاوان و انایتا هم امدن پیشش و همه داخل اتاق بودن
# ای خداااااااا دختر یکم مراقب خودت باشی نمیگن فلجی
_ کاوان از موقعی که امدی داری غر میزنی
@ نمیتونه دهنشو ببنده
& شما خوبین
@ بله مرسی شما چطورین
& ممنونم
مادرت. دخترم انایتا خوبی
@ اره مامان جون تو چطوری
مادرت. منم خوبم
مادرش. ببخشید میپرسم ولی ایشون کین
@ منو مامان جون بزرگ کرده وقی مامانم مرد مامان سوفیا ( اسم مامان ا/ت ) بزرگ کرد و بابام در گیر کارای شرکتش بود منو ا/ت دوستای صمیمی بچگیم و مثل خواهریم و بابام بخواتر چندتا کار رفت امریکا منم باهاش رفتم اونجا کارای شرکت رو انجام دادم و چند سال اونجا بودم بعد برگشتم
مادرش. اها
مادرت. انایتا مثل دختر خودمه
_ مامان
مادرت. جان
_ میشه منو کاوان و انایتا و هیونجین رو تنها بزارین
پدرت. چرا دخترم
_ بابا تروخدا
پدرش. بیا بریم
× منم هستم
_ کسایی که نام بردم نه تو
( همه رفتن بیرون )
@ چیشده
_ میخوام طلاق بگیرم
& چی
# ا/ت مطمئنی
_ شوگا تموم بلا هارو سرم اورده
@ اینکه اره ولی چرا یهویی مگه دوستت نداشتی
_ ازش زده شدم
# ا/ت نظرت چیه یکم دیگه فکر کنی
& راسته میگه اگر الان اینو به مامان بگی غش میکنه
_ دیگه خسته شدم بخواتر اینو اون زندگیمو خراب کنم
@ ا/ت اگر تصمیمت قطعی من وکیل سراغ دارم
_ قطعیه
& ا/ت یکم دیگه صبر کن
_ نمیشه
# تروخدا بخواتر من یکم دیگه صبر کن
_ باشه فقط یک ماه
@ عالی
& خوبه
_ من کی مرخص میشم
& ا/ت
_ چیشده
& تو باید عمل شی
_ میدونستم .خنده ی تلخ.
@ دختر قوی باش زود خوب شو مهمونی گووان نزدیکه
# دختر اگر چیزیت بشه خودم میکشمت
& خدا نکنه
_ من قوی تر از اون چیزی ام که فکر میکنی
# امیدوارم
( همه امدن داخل اتاق و کاوان و انایتا رفتن و دکتر امد )
دکتر. خانم ا/ت وظیعتتون خوبه و اگر اینطور پیش بر عمل نمیخوایین
مادرت. امیدوارم
× خداروشکر
دکتر. دختر قوی ای هستی آفرین
_ مرسی
دکتر. اگر حالشون خوب باشه فردا مرخصه
مادرش. عالی
پدرت. کارای ترخیصش رو کی انجام بدیم
دکتر. فردا ساعت 9
پدرت. بله مرسی
دکتر. فعلاً بلا دور
همه. فعلاً
شرط پارت بعد
۳۰ :« لایک ❤️
۲۱.۳k
۰۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.