فصل دوم وانشات جونگ کوک
بیمارستان =
ا/ت : ببخشید میدونید اتاق بیمار کیم تهیونگ کجاست ؟ پرستار : طبقه دوم سمت راست ا/ت : مرسی
رفتم طبقه دوم و اتاق تهیونگ
در زدم . تق تق ( صدای در )
تهیونگ : بله
ا/ت : سلام من ا/ت هستم ، نامزد جئون جونگ کوک . یونا : سلام من یونا هستم ، همسر تهیونگ . ا/ت : خوشبختم . حالشون چطوره ؟ یونا : الان خوابید ولی خوبه .
ا/ت : خوبه امیدوارم زودتر خوب بشه .
یونا : امیدوارم ، ممنون . ا/ت : یونا شی ببخشید جونگ کوک اینجا نیومد . یونا : چرا اومد ولی رفت خونه ، کاشکی زنگ میزد با هم میرفتید . ا/ت : اشکال نداره خودم تاکسی میگیرم میرم . یونا : من میرسونمتون .
ا/ت : نه عزیزم مرسی خودم میرم . یونا : این چه حرفیه میرسونمتون ، خودمم حوصلم اینجا سر رفته ، تو راهم بیشتر با هم آشنا میشیم . ا/ت : آخه تهیونگ شی اینجا .... یونا : میدونم تنها میمونه ولی منم نمیتونم که همش پیشش باشم . ا/ت : باشه پس اگه زحمتی نیس ، ممنون . یونا : خواهش میکنم بیا بریم .
از اتاق رفتم بیرون
یونا : تهیونگ ! عزیزم من میرم یکم دور بزنم تهیونگ : باشه عزیزم .
با هم رفتیم و سوار ماشین شدیم .
ا/ت : ببخشید میدونید اتاق بیمار کیم تهیونگ کجاست ؟ پرستار : طبقه دوم سمت راست ا/ت : مرسی
رفتم طبقه دوم و اتاق تهیونگ
در زدم . تق تق ( صدای در )
تهیونگ : بله
ا/ت : سلام من ا/ت هستم ، نامزد جئون جونگ کوک . یونا : سلام من یونا هستم ، همسر تهیونگ . ا/ت : خوشبختم . حالشون چطوره ؟ یونا : الان خوابید ولی خوبه .
ا/ت : خوبه امیدوارم زودتر خوب بشه .
یونا : امیدوارم ، ممنون . ا/ت : یونا شی ببخشید جونگ کوک اینجا نیومد . یونا : چرا اومد ولی رفت خونه ، کاشکی زنگ میزد با هم میرفتید . ا/ت : اشکال نداره خودم تاکسی میگیرم میرم . یونا : من میرسونمتون .
ا/ت : نه عزیزم مرسی خودم میرم . یونا : این چه حرفیه میرسونمتون ، خودمم حوصلم اینجا سر رفته ، تو راهم بیشتر با هم آشنا میشیم . ا/ت : آخه تهیونگ شی اینجا .... یونا : میدونم تنها میمونه ولی منم نمیتونم که همش پیشش باشم . ا/ت : باشه پس اگه زحمتی نیس ، ممنون . یونا : خواهش میکنم بیا بریم .
از اتاق رفتم بیرون
یونا : تهیونگ ! عزیزم من میرم یکم دور بزنم تهیونگ : باشه عزیزم .
با هم رفتیم و سوار ماشین شدیم .
۶۴.۳k
۲۳ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.