[پارت شیشم]
[پارت شیشم]
بد از این ک تهیونگ رفت منم رفتم ک لباس خوابمو بپوشم و بخوابم بد ک پوشیدم خودمو پرت کردم رو تخت و خوابیدم صبح ک از خواب بیدار شدم سرم ب شدت درد میکرد چیزی تو خونه نبود ک بخوام بخورم ک خوب بشه و هر دقیقه درد سرم بیشتر میشود رفتم ک لباس بپوشم وقتی داشتم لباسامو عوض میکردم یهو سرم گیج رفت افتادم رو تخت و همش همین جوری دور خودم می پیچیدم و دستم تو سرم بود خیلی سر درد بدی بود لباسامو کم کم پوشیدم رفتم پایین راه خیلی زیادی بود تا دارو خونه و من دیگه نای راه رفتن نداشتم ی جا پیدا کردم نشستم همون جا یهو چشمام بسته شد و وقتی بیدار شدم دیدم ی جاییم ک اصلا نمیشناسمش انگار داشت یکی میومد داخل خودمو زدم ب اون راه ک مثلا هنوز خوابم ی لحظه ی کوچولو چشممو باز کردم و دیدم تهیونگه برام سوال بود چرا تو هرجایی من همش تهیونگو می بینم اومد بالای سرم نشست گفت بیدار شو خانم کوچولو اصلا خوب نقش بازی نمی کنی زود چشماتو باز کن چشمامو باز کردم و گفتم من کجام کوچولوعه 22 سالمه بد بهم میگی کوچولو
تهیونگ : خب اصلا ب قیافت نمی خوره 22 سالت باشه
ا/ت: ب قیافم میخوره چند سالم باشه...
تهیونگ: 19 یا 18
ا/ت: وات
ا/ت: راستی چ جوری منو پیدا کردی
تهیونگ: خب داشتم می رفتم خونه یکی از دوستام خب خونه یکی از دوستام رو ب رو خونه توعه و بنظرم بشناسیشم
ا/ت: اسمش چیه
تهیونگ: جیمین
ا/ت:عه واقعن
تهیونگ : اره
ا/ت: پس چرا من تا الان ندیدم ک تو بیایی پیشش
تهیونگ : چرا من هر روز میرم پیشش
ا/ت: آها اما نمی دونم چرا تا الان ندیدمت
تهیونگ: ای بابا خب شاید تا الان ندیدی
ا/ت: اینم هست خب ادامشو بگو
تهیونگ: خستمممم
ا/ت:😐وات
تهیونگ: خب خستم توهم ک اومدی تو اتاق من رو تختم خوابیدی
ا/ت: هوپ هوپ همین جا وایسا انگار من خواستم بیام اینجا تو منو آوردی خب منم کشته مرده اتاق تو نیستم و الان میرم
تهیونگ: شوخی کردم بابا کجا میری جنبه هم نداری
ا/ت: ن ندارم
تهیونگ: ا/ت وایس شوخی کردم بخدا حالا کجا میری
ا/ت: میخوام برم خونه مگه جایی دیگه ای دارم ک برم
تهیونگ:اره پیش من
ا/ت:هر هر خندیدم
تهیونگ: چیز خنده داری گفتم؟؟؟
من دیگه برم بخوابم 😂 بای
بد از این ک تهیونگ رفت منم رفتم ک لباس خوابمو بپوشم و بخوابم بد ک پوشیدم خودمو پرت کردم رو تخت و خوابیدم صبح ک از خواب بیدار شدم سرم ب شدت درد میکرد چیزی تو خونه نبود ک بخوام بخورم ک خوب بشه و هر دقیقه درد سرم بیشتر میشود رفتم ک لباس بپوشم وقتی داشتم لباسامو عوض میکردم یهو سرم گیج رفت افتادم رو تخت و همش همین جوری دور خودم می پیچیدم و دستم تو سرم بود خیلی سر درد بدی بود لباسامو کم کم پوشیدم رفتم پایین راه خیلی زیادی بود تا دارو خونه و من دیگه نای راه رفتن نداشتم ی جا پیدا کردم نشستم همون جا یهو چشمام بسته شد و وقتی بیدار شدم دیدم ی جاییم ک اصلا نمیشناسمش انگار داشت یکی میومد داخل خودمو زدم ب اون راه ک مثلا هنوز خوابم ی لحظه ی کوچولو چشممو باز کردم و دیدم تهیونگه برام سوال بود چرا تو هرجایی من همش تهیونگو می بینم اومد بالای سرم نشست گفت بیدار شو خانم کوچولو اصلا خوب نقش بازی نمی کنی زود چشماتو باز کن چشمامو باز کردم و گفتم من کجام کوچولوعه 22 سالمه بد بهم میگی کوچولو
تهیونگ : خب اصلا ب قیافت نمی خوره 22 سالت باشه
ا/ت: ب قیافم میخوره چند سالم باشه...
تهیونگ: 19 یا 18
ا/ت: وات
ا/ت: راستی چ جوری منو پیدا کردی
تهیونگ: خب داشتم می رفتم خونه یکی از دوستام خب خونه یکی از دوستام رو ب رو خونه توعه و بنظرم بشناسیشم
ا/ت: اسمش چیه
تهیونگ: جیمین
ا/ت:عه واقعن
تهیونگ : اره
ا/ت: پس چرا من تا الان ندیدم ک تو بیایی پیشش
تهیونگ : چرا من هر روز میرم پیشش
ا/ت: آها اما نمی دونم چرا تا الان ندیدمت
تهیونگ: ای بابا خب شاید تا الان ندیدی
ا/ت: اینم هست خب ادامشو بگو
تهیونگ: خستمممم
ا/ت:😐وات
تهیونگ: خب خستم توهم ک اومدی تو اتاق من رو تختم خوابیدی
ا/ت: هوپ هوپ همین جا وایسا انگار من خواستم بیام اینجا تو منو آوردی خب منم کشته مرده اتاق تو نیستم و الان میرم
تهیونگ: شوخی کردم بابا کجا میری جنبه هم نداری
ا/ت: ن ندارم
تهیونگ: ا/ت وایس شوخی کردم بخدا حالا کجا میری
ا/ت: میخوام برم خونه مگه جایی دیگه ای دارم ک برم
تهیونگ:اره پیش من
ا/ت:هر هر خندیدم
تهیونگ: چیز خنده داری گفتم؟؟؟
من دیگه برم بخوابم 😂 بای
۳۱۷.۹k
۲۹ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.