(پارت3)
(پارت3)
پوشیدن
ات: ددی... میشه بریم بیرون
کوک: اممم... خودت میدونی که اگه بریم باید جایزه من رو بدی بیبی گرلم
ات رفت نشست رو پای کوک دستش رو دور گردن کوک حلقه کرد
ات: اگه ددیم نمیخواست هم جایزش رو بهش میدادم
کوک: انگار دیشب برات کم بود هرزه کوچولو (کمر ات رو سفت گرفت)
ات لبش رو گذاشت روی لب کوک شروع کردن به مکیدن کرد
ات: من همیشه میخوامت ددی
کوک: بس کن دختر کوچولو
ات: نمیخای انجامش بدم
کوک: نمیخوام تو درد بکشی بیب
ات: ولی میخامت
کوک: اح... بیبی اگه تحریکش کنی دیگه نمیتونی کاری کنی
ات: پس
(دیک کوک رو مالید تا هورنی شه)
کوک: لعنتی نکن... اح... بسه کوچولو ددیش رو میخواد
(پارت بعد اسمات)
(فقط منم حس میکنم زیادی اسمات داره یا نه)
پوشیدن
ات: ددی... میشه بریم بیرون
کوک: اممم... خودت میدونی که اگه بریم باید جایزه من رو بدی بیبی گرلم
ات رفت نشست رو پای کوک دستش رو دور گردن کوک حلقه کرد
ات: اگه ددیم نمیخواست هم جایزش رو بهش میدادم
کوک: انگار دیشب برات کم بود هرزه کوچولو (کمر ات رو سفت گرفت)
ات لبش رو گذاشت روی لب کوک شروع کردن به مکیدن کرد
ات: من همیشه میخوامت ددی
کوک: بس کن دختر کوچولو
ات: نمیخای انجامش بدم
کوک: نمیخوام تو درد بکشی بیب
ات: ولی میخامت
کوک: اح... بیبی اگه تحریکش کنی دیگه نمیتونی کاری کنی
ات: پس
(دیک کوک رو مالید تا هورنی شه)
کوک: لعنتی نکن... اح... بسه کوچولو ددیش رو میخواد
(پارت بعد اسمات)
(فقط منم حس میکنم زیادی اسمات داره یا نه)
۱۲.۸k
۱۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.