❤️دوست دارم❤️ فیک تهیونگ❤️(۵)
رفتم روی یه تخته سنگ نشستم و موهام رو هم باز کردم و اشکام رو هم پاک کردم همین طور که داشتم به دریا نگاه می کردم نوازش دستی رو روی موهام حس کردم برگشتم و دیدمش همونی که دوسال پیش بایه بهونه الکی منو ول کرد و رفت
تهیونگ: ا/ت مگه من نگفتم موهاتو نباید باز بزاری.....تو خودت میدونی من روی موهات حساسم. پیست رو از موهام جدا کردم. من:خوب نه نمیدونم راستش منو تو خیلی باهم فرق داریم... درست میگم دیگه نه؟. تهیونگ: ا/ت لطفاً این حرف رو نزن من.... گفتم: توچی... توچی تهیونگ مگه همونی که دوسال پیش اومد و گفت ما نمی تونیم باهم باشیم تو نبودی مگه تو نبودی که بهم گفتی ما خیلی فرق داریم... تهیونگ:ا/ت من از روی عمد این حرف هارو نزدم....من...من هنوز هم دوست دارم ❤️
تهیونگ: ا/ت مگه من نگفتم موهاتو نباید باز بزاری.....تو خودت میدونی من روی موهات حساسم. پیست رو از موهام جدا کردم. من:خوب نه نمیدونم راستش منو تو خیلی باهم فرق داریم... درست میگم دیگه نه؟. تهیونگ: ا/ت لطفاً این حرف رو نزن من.... گفتم: توچی... توچی تهیونگ مگه همونی که دوسال پیش اومد و گفت ما نمی تونیم باهم باشیم تو نبودی مگه تو نبودی که بهم گفتی ما خیلی فرق داریم... تهیونگ:ا/ت من از روی عمد این حرف هارو نزدم....من...من هنوز هم دوست دارم ❤️
۳۴.۱k
۰۱ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.