چند پارتی نامجون
#چند_پارتی_نامجون
پارت ۳
ویو سوجین
زنگ در خونه خورد موهامو ریختم جلو صورتم و رفتم درو باز کردم
نامجون:سلام بیبی کوچولوی من چطوری؟
سوجین: سلام بد نیستم تو چی؟
نامجون: دلم برات تنگ شده بود
سوجین: منم همینطور
عشقم من خستم غذاتو داغ میکنم میرم میرم میخوابم
نامجون:اوکی عزیزم
داشتم از استرس میمردم سریع غذارو داغ کردم و اومدم تو اتاق حدود نیم ساعت بعد نامجون اومد تو اتاق صورتمو بین دوتا دستاش قاب کرد و گف شبت بخیر فرشته
وقتی دستشو گذاشت بغل صورتم موهام ریخت اونور و وقتی دستشو برداشت معلوم بود
نامجون:سوجین این جای انگشتای کی تو صورتته بدون اجازه ی من امروز کجا رفتی؟(با ولوم بالا و حالت عصبی)
سوجین:ن..نا...نامجونا...
نامجون: انقد من من نکن جواب بده
سوجین:راستش..
نامجون: بازم اون بابای حرومزادت؟چن بار گفتم پاتو تو خونه ی خراب شدش نزار مگه گوش میدی (عصبی)
سوجین: نامجونا ببخشید آروم باش خواهش میکنم...
نامجون:میکشمش سوجین ب جون خودت میکشمش
سوجین: نامجون تو همچین کاری نمیکنی
نامجون: چرا دوس داری زنده بمونه؟
سوجین:نامی بالا بری پایین بیای بابامه(بغض و ترس)
نامجون: خیله خب آروم باش قول میدم بلایی سرش نیارم ولی دیگه پاتو اونجا نمیزاری بفهمم رفتی اونجا اول باباتو میکشم بعد تورو
سوجین: دلت میاد منو بکشی؟(کیوت همراه با بغض)
نامجون:عع کیوت خر
سوجین: دوست دارم نامجونا منم دوست دارم مورفین من...
(خب اگه ب من باشه همینجا این چند پارتیو تموم میکنم چون نمیخوام طولانی شه)
راستی ب کسی ک ایده ی این چندپارتی رو داده و بقیه ی بچه ها معذرت خواهی بدهکارم اگه بد شد به بزرگی خودتون ببخشید
(بچه ها توی این چند روزه امتحان دارم فیک قبول نمیکنم و سناریو و تکپارتی چرا)
دوستون دارم💙
پارت ۳
ویو سوجین
زنگ در خونه خورد موهامو ریختم جلو صورتم و رفتم درو باز کردم
نامجون:سلام بیبی کوچولوی من چطوری؟
سوجین: سلام بد نیستم تو چی؟
نامجون: دلم برات تنگ شده بود
سوجین: منم همینطور
عشقم من خستم غذاتو داغ میکنم میرم میرم میخوابم
نامجون:اوکی عزیزم
داشتم از استرس میمردم سریع غذارو داغ کردم و اومدم تو اتاق حدود نیم ساعت بعد نامجون اومد تو اتاق صورتمو بین دوتا دستاش قاب کرد و گف شبت بخیر فرشته
وقتی دستشو گذاشت بغل صورتم موهام ریخت اونور و وقتی دستشو برداشت معلوم بود
نامجون:سوجین این جای انگشتای کی تو صورتته بدون اجازه ی من امروز کجا رفتی؟(با ولوم بالا و حالت عصبی)
سوجین:ن..نا...نامجونا...
نامجون: انقد من من نکن جواب بده
سوجین:راستش..
نامجون: بازم اون بابای حرومزادت؟چن بار گفتم پاتو تو خونه ی خراب شدش نزار مگه گوش میدی (عصبی)
سوجین: نامجونا ببخشید آروم باش خواهش میکنم...
نامجون:میکشمش سوجین ب جون خودت میکشمش
سوجین: نامجون تو همچین کاری نمیکنی
نامجون: چرا دوس داری زنده بمونه؟
سوجین:نامی بالا بری پایین بیای بابامه(بغض و ترس)
نامجون: خیله خب آروم باش قول میدم بلایی سرش نیارم ولی دیگه پاتو اونجا نمیزاری بفهمم رفتی اونجا اول باباتو میکشم بعد تورو
سوجین: دلت میاد منو بکشی؟(کیوت همراه با بغض)
نامجون:عع کیوت خر
سوجین: دوست دارم نامجونا منم دوست دارم مورفین من...
(خب اگه ب من باشه همینجا این چند پارتیو تموم میکنم چون نمیخوام طولانی شه)
راستی ب کسی ک ایده ی این چندپارتی رو داده و بقیه ی بچه ها معذرت خواهی بدهکارم اگه بد شد به بزرگی خودتون ببخشید
(بچه ها توی این چند روزه امتحان دارم فیک قبول نمیکنم و سناریو و تکپارتی چرا)
دوستون دارم💙
۸.۰k
۱۹ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.