My idol
My idol
P6
ته: چته چرا جیغ میزنی
ات: من اینجا چیکار میکنم
ته: خوب راه خونتون و بلد نبودم آوردم اینجا
ات: وایی گوشیم کو
ته: روی میز
ات: ههههههه خاک تو سرم ۵۰ تا تماس بی پاسخ داشتم
ویو ات
اول برای مامانم زنگ زدم جواب داد و گفت
مامان ات: ات دخترم کجایی چرا دیشب نیومدی خونه حالت خوبه
ات: آره مامان آروم باش دیشب یکی از دوستام منو تو خیابون دید و گفت تو این بارون پیاده نرو خونه خواست منو برسونه که گفتم شاید شما خواب باشین منو برد خونه خودش
مامان ات: زهر مار درد بگیری ایشالا کدوم دوستت الان کجایی
ات: مامانن
مامان ات: درد میگم کدوم دوستت نکنه همون پسره که دیروز تو بغلش بودی
انقدر صدای گوشیم بلند بود که تهیونگ جمله مامانمو شنید
تهیونگ : چی کدوم پسر
مامان ات: این صدای کی بود صدای پسر بود
توی همین لحظه که من نمی دونستم باید چه گوهی بخورم تهیونگ گوشی و از دستم گرفت و به مامانم گفت
ته: سلام مادر جان من کیم تهیونگم دوست پسر دخترتون الانم یه مشکلی پیش آمده بعدا براتون زنگ میزنه
و گوشی و قطع کرد
ات: وای نه تهیونگ بدبختم کردی
ته: چرا
ات: الان اگر برم خونه قطعا منو میکشه
ته: نه اینکارو نمیکنه من همرات میام حالا تعریف کن اون پسری که دیروز تو بغلش بودی کیه
ات: خوب اون دوست پسرم
ته: بود
ات: آره دوست پسرم بود و خوب تو بیمارستان بود من رفتم دیدنش بعد بغلش کردم قضیه همینه
ته: اها اکیه . خوب حالا حاضر شو بیا پایین منم صبحانه رو آماده میکنم
ویو ات
اوففففف خدایا ایم پسره یه مشکلی داره چرا نسبت به من اینطوری البته ات خیلی دلتم بخواد الان کیم تهیونگ ایدول مورد علاقت دوست پسرت اخخ جونننن( داشمون تازه فهمید چیشده😂) رفتم یسری کار انجام دادم داشتم تو ایینه به خودم نگاه میکردن که متوجه شدم لباسی که دیشب تنم بود الان نیست به لباسم نگاه کردم و دوباره جیغ زدم
ویو تهیونگ
با جیغ ات با عجله رفتم بالا تا ببینم چیشده
ته: ات حالت خوبه
ات: نه کی لباسمو دیشب عوض کرده
ته: چیز اهم من
ات: زهرمار
ته: بخدا چشام بسته بود
ات: یه چیزی اینجا مشکوک
ته:چی
ات: یک دوست دخترت چی شد و دو اسم منو از کجا میدونی
ته: خوب همون شب دوست دخترم گفت از هم جداشیم نمی دونم چرا ولی منم زیاد علاقه نداشتن رابطمو باهاش ادامه بدم و از هم جدا شدیم و دو وقتی داشتی با مامانت حرف میزدیم اسمتو باند گفت منم از اونجا فهمیدم اسمت چیه
ات: اها . ولی هنوزم از دستت عصبانیم
ویو ات
آمد سمتمو بغلم کرد . دستاش و روی کمرم میکشید و دستش و برد زیر لباسم و همجای بدنم کشید بعد از چند دقیقه متوجه قضیه شدم و از بغلش امدم بیرون
ات: چیز من گشنمه
ته: اها بیا بریم یچیزی بخوریم
ات: اکی
داشتیم صبحانه میخوردیم که زنگ در خورد تهیونگ پاشد درو باز کرد وبا ؟ مواجه شد .......
تموم شد امیدوارم خوشتون بیاد 🤞🏻🩶
P6
ته: چته چرا جیغ میزنی
ات: من اینجا چیکار میکنم
ته: خوب راه خونتون و بلد نبودم آوردم اینجا
ات: وایی گوشیم کو
ته: روی میز
ات: ههههههه خاک تو سرم ۵۰ تا تماس بی پاسخ داشتم
ویو ات
اول برای مامانم زنگ زدم جواب داد و گفت
مامان ات: ات دخترم کجایی چرا دیشب نیومدی خونه حالت خوبه
ات: آره مامان آروم باش دیشب یکی از دوستام منو تو خیابون دید و گفت تو این بارون پیاده نرو خونه خواست منو برسونه که گفتم شاید شما خواب باشین منو برد خونه خودش
مامان ات: زهر مار درد بگیری ایشالا کدوم دوستت الان کجایی
ات: مامانن
مامان ات: درد میگم کدوم دوستت نکنه همون پسره که دیروز تو بغلش بودی
انقدر صدای گوشیم بلند بود که تهیونگ جمله مامانمو شنید
تهیونگ : چی کدوم پسر
مامان ات: این صدای کی بود صدای پسر بود
توی همین لحظه که من نمی دونستم باید چه گوهی بخورم تهیونگ گوشی و از دستم گرفت و به مامانم گفت
ته: سلام مادر جان من کیم تهیونگم دوست پسر دخترتون الانم یه مشکلی پیش آمده بعدا براتون زنگ میزنه
و گوشی و قطع کرد
ات: وای نه تهیونگ بدبختم کردی
ته: چرا
ات: الان اگر برم خونه قطعا منو میکشه
ته: نه اینکارو نمیکنه من همرات میام حالا تعریف کن اون پسری که دیروز تو بغلش بودی کیه
ات: خوب اون دوست پسرم
ته: بود
ات: آره دوست پسرم بود و خوب تو بیمارستان بود من رفتم دیدنش بعد بغلش کردم قضیه همینه
ته: اها اکیه . خوب حالا حاضر شو بیا پایین منم صبحانه رو آماده میکنم
ویو ات
اوففففف خدایا ایم پسره یه مشکلی داره چرا نسبت به من اینطوری البته ات خیلی دلتم بخواد الان کیم تهیونگ ایدول مورد علاقت دوست پسرت اخخ جونننن( داشمون تازه فهمید چیشده😂) رفتم یسری کار انجام دادم داشتم تو ایینه به خودم نگاه میکردن که متوجه شدم لباسی که دیشب تنم بود الان نیست به لباسم نگاه کردم و دوباره جیغ زدم
ویو تهیونگ
با جیغ ات با عجله رفتم بالا تا ببینم چیشده
ته: ات حالت خوبه
ات: نه کی لباسمو دیشب عوض کرده
ته: چیز اهم من
ات: زهرمار
ته: بخدا چشام بسته بود
ات: یه چیزی اینجا مشکوک
ته:چی
ات: یک دوست دخترت چی شد و دو اسم منو از کجا میدونی
ته: خوب همون شب دوست دخترم گفت از هم جداشیم نمی دونم چرا ولی منم زیاد علاقه نداشتن رابطمو باهاش ادامه بدم و از هم جدا شدیم و دو وقتی داشتی با مامانت حرف میزدیم اسمتو باند گفت منم از اونجا فهمیدم اسمت چیه
ات: اها . ولی هنوزم از دستت عصبانیم
ویو ات
آمد سمتمو بغلم کرد . دستاش و روی کمرم میکشید و دستش و برد زیر لباسم و همجای بدنم کشید بعد از چند دقیقه متوجه قضیه شدم و از بغلش امدم بیرون
ات: چیز من گشنمه
ته: اها بیا بریم یچیزی بخوریم
ات: اکی
داشتیم صبحانه میخوردیم که زنگ در خورد تهیونگ پاشد درو باز کرد وبا ؟ مواجه شد .......
تموم شد امیدوارم خوشتون بیاد 🤞🏻🩶
۹.۴k
۱۰ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.