پارت ۱۵ دیدار اتفاقی
جانگکوک=نامجون اینا اومدن
جیمین=آره
نامجون=خب جیمین اینا برای شما هستن
جانگکوک=برای من شیرموز گرفتین؟
نامجون=آره برا همه گرفتم
جانگکوک=وای مرسییییی♡
(ساعت۹شد)
جانگکوک=شوگا پاشو دیگه
شوگا=بزار کمی بخوابم
جانگکوک=پس برو اونور بخواب
پاشووو اه
شوگا=اه چرا نمیزاری بخوابم
جانگکوک=چون حوصلم سر رفت پاشووو دیگه
شوگا=اوکی اه
شوگا=جیمین ساعت چند میرسیم؟
جیمین=تقریبا ساعت ۱۱ اینا میرسیم
شوگا=اوکی
(بعد ۳ ساعت)
مین سول=وای خسته شدم
جیمین=پس پیاده شو من رانندگی کنم
مین سول=باشه
جیمین=خب اولش بریم یه هتل بگیریم
جانگکوک=آره هتل از همه مهم تره
جیمین=من توی اینجا یه هتل میشناسم میریم اونجا خیلی خوبه
مین سول=اوکی
(مین سول=زنگ زدم به میونگ کی و...)
میونگ کی=الو
مین سول=سلام میونگ کی خوبی
میونگ کی=سلام مرسی تو چطوری
مین سول=ممنون
مین سول= چیزه ما رسیدیم ها
میونگ کی=آخ جوون ایول پس بهتره زود تر بیایید اینجا
مین سول=امم هنوز داریم میریم هتل بگیریم
میونگ کی =خب بیایید خونه ما بمونید هتل برای چی آخه
مین سول=اخه ۸ نفریم نمیتونیم باید هتل بگیریم
میونگ کی=باش
میونگ کی=امممم پس نهار بیایید خونه من
مین سول=باش اگه اوکی شد بهت میگم
میونگ کی =باش
مین سول=فعلا
میونگ کی =خدافظ
جیمین=میونگ کی بود؟
مین سول=آره
جانگکوک=میونگ کی کیه؟
مین سول=دوستمه
جانگکوک=آها
جیمین=خب چی گفت؟
مین سول=گفت میتونید هتل نگیرید و بیایید خونه من ولی گفتم ما ۸ نفر هستیم و نمیتونیم بیاییم اونجا گفت پس امروز نهار بیایید خونه من منم گفتم اگه اوکی شد بت میگم
جیمین=نهار میریم رستوران یا خونه میونگ کی
مین سول=اونو که ولش اول بریم یه هتل بگیریم بعد به اون فکر میکنیم
مین سول=واستا به مامانم زنگ بزنم بهش بگم که رسیدیم
مامان=الو
مین سول=های مامی خوبی
مامان=سلام مرسی عزیزم تو چطوری
مین سول=مرسی منم خوبم
مامان=رسیدید یا هنوز تو راهید؟
مین سول=همین الان رسیدیم
مامان=باش خوش بگذره از خودت هم مواظب باش
مین سول=باشه دیگه .چرا هی میگی
مامان=😅
مین سول=مامان من بعدا بهت زنگ میزنم باشه؟
مامان =باشه کاری نداری؟
مین سول=نه خدافظ
مامان=خدافظ
(هتل)
جیمین=خوب نیس؟
مین سول=چرا خوبه
همه=آره خوبه
مین سول=فقط چیزه شب چطوری میخوابیم :/
تهیونگ=مثل آدم😂
همه=😂
مین سول=خب دیگه بسه
جیمین=آره
نامجون=خب جیمین اینا برای شما هستن
جانگکوک=برای من شیرموز گرفتین؟
نامجون=آره برا همه گرفتم
جانگکوک=وای مرسییییی♡
(ساعت۹شد)
جانگکوک=شوگا پاشو دیگه
شوگا=بزار کمی بخوابم
جانگکوک=پس برو اونور بخواب
پاشووو اه
شوگا=اه چرا نمیزاری بخوابم
جانگکوک=چون حوصلم سر رفت پاشووو دیگه
شوگا=اوکی اه
شوگا=جیمین ساعت چند میرسیم؟
جیمین=تقریبا ساعت ۱۱ اینا میرسیم
شوگا=اوکی
(بعد ۳ ساعت)
مین سول=وای خسته شدم
جیمین=پس پیاده شو من رانندگی کنم
مین سول=باشه
جیمین=خب اولش بریم یه هتل بگیریم
جانگکوک=آره هتل از همه مهم تره
جیمین=من توی اینجا یه هتل میشناسم میریم اونجا خیلی خوبه
مین سول=اوکی
(مین سول=زنگ زدم به میونگ کی و...)
میونگ کی=الو
مین سول=سلام میونگ کی خوبی
میونگ کی=سلام مرسی تو چطوری
مین سول=ممنون
مین سول= چیزه ما رسیدیم ها
میونگ کی=آخ جوون ایول پس بهتره زود تر بیایید اینجا
مین سول=امم هنوز داریم میریم هتل بگیریم
میونگ کی =خب بیایید خونه ما بمونید هتل برای چی آخه
مین سول=اخه ۸ نفریم نمیتونیم باید هتل بگیریم
میونگ کی=باش
میونگ کی=امممم پس نهار بیایید خونه من
مین سول=باش اگه اوکی شد بهت میگم
میونگ کی =باش
مین سول=فعلا
میونگ کی =خدافظ
جیمین=میونگ کی بود؟
مین سول=آره
جانگکوک=میونگ کی کیه؟
مین سول=دوستمه
جانگکوک=آها
جیمین=خب چی گفت؟
مین سول=گفت میتونید هتل نگیرید و بیایید خونه من ولی گفتم ما ۸ نفر هستیم و نمیتونیم بیاییم اونجا گفت پس امروز نهار بیایید خونه من منم گفتم اگه اوکی شد بت میگم
جیمین=نهار میریم رستوران یا خونه میونگ کی
مین سول=اونو که ولش اول بریم یه هتل بگیریم بعد به اون فکر میکنیم
مین سول=واستا به مامانم زنگ بزنم بهش بگم که رسیدیم
مامان=الو
مین سول=های مامی خوبی
مامان=سلام مرسی عزیزم تو چطوری
مین سول=مرسی منم خوبم
مامان=رسیدید یا هنوز تو راهید؟
مین سول=همین الان رسیدیم
مامان=باش خوش بگذره از خودت هم مواظب باش
مین سول=باشه دیگه .چرا هی میگی
مامان=😅
مین سول=مامان من بعدا بهت زنگ میزنم باشه؟
مامان =باشه کاری نداری؟
مین سول=نه خدافظ
مامان=خدافظ
(هتل)
جیمین=خوب نیس؟
مین سول=چرا خوبه
همه=آره خوبه
مین سول=فقط چیزه شب چطوری میخوابیم :/
تهیونگ=مثل آدم😂
همه=😂
مین سول=خب دیگه بسه
۳۳.۰k
۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.