💛My little model💛
پارت ۸
تهیونگ: باشه
رفتن سوار ماشین شد ا/ت آدرس خونش رو به راننده داد
ا/ت: ببین منو برادرت به یک دبیرستان میریم و جین
هو دوست صمیمی منه من برادرت رو دوست داشتم
ولی اون با دوست صمیمی من رل زده از وقتی که باهم
دیدمشون حالم از دوتاشون بهم میخوره متوانی کاری
بکنی
تهیونگ: باهام بیا سر قرار
تو یه چیزی رو نمیدونی اون برادر احمق من فقط از
دخترا سو استفاده میکنه ولی من بر عکس اونم
ا/ت: پس یعنی از این به بعد ما میریم سر قرار
تهیونگ: اره
ا/ت: میتوانی امشب پیش من بمونی
تهیونگ: حتما
نزدیکای ساعت یک
رسیدیم خونه
ا/ت: ته ته من گشتمه
تهیونگ: چی شده یه دفعه مهربون شدی بهم میگی ته ته
ا/ت: خب دیگه داریم قرار میزاریم
تهیونگ: بیب چی میخوری
ا/ت: آشپزی بلدی؟
تهیونگ: چه جورم
ا/ت: فکر کنم توی خونه یه چیزایی داشته باشم
تهیونگ: باشه
رفتیم توی خونه تهیونگ در یخچال رو نگاه کرد و وسایل
رو در آورد و شروع کرد به آشپزی منم رفتم لباسم رو
عوض کردم و یه دست لباسم برای تهیونگ گذاشتم
روی تخت
ا/ت: ته ته برات لباس گذاشتم رو تخت
تهیونگ: یکم دیگه وایسا غذا آماده میشه
ا/ت: باشه
ناهار خوردیم و تهیونگ رفت حموم منم روی تخت دراز
کشیدم و گوشیمو چک کردم جین هو پیام داده بود
حالشو نداشتم یه نگاه به پیامش کردم و رفتم توی
اینستا
واه واه پستم گذاشته با اون عنتر شیطونه میگه چند
روز هیچ خبری ازم نشه و تهیونگ و پیش خودم نگه
دارم
تهیونگ: باشه
رفتن سوار ماشین شد ا/ت آدرس خونش رو به راننده داد
ا/ت: ببین منو برادرت به یک دبیرستان میریم و جین
هو دوست صمیمی منه من برادرت رو دوست داشتم
ولی اون با دوست صمیمی من رل زده از وقتی که باهم
دیدمشون حالم از دوتاشون بهم میخوره متوانی کاری
بکنی
تهیونگ: باهام بیا سر قرار
تو یه چیزی رو نمیدونی اون برادر احمق من فقط از
دخترا سو استفاده میکنه ولی من بر عکس اونم
ا/ت: پس یعنی از این به بعد ما میریم سر قرار
تهیونگ: اره
ا/ت: میتوانی امشب پیش من بمونی
تهیونگ: حتما
نزدیکای ساعت یک
رسیدیم خونه
ا/ت: ته ته من گشتمه
تهیونگ: چی شده یه دفعه مهربون شدی بهم میگی ته ته
ا/ت: خب دیگه داریم قرار میزاریم
تهیونگ: بیب چی میخوری
ا/ت: آشپزی بلدی؟
تهیونگ: چه جورم
ا/ت: فکر کنم توی خونه یه چیزایی داشته باشم
تهیونگ: باشه
رفتیم توی خونه تهیونگ در یخچال رو نگاه کرد و وسایل
رو در آورد و شروع کرد به آشپزی منم رفتم لباسم رو
عوض کردم و یه دست لباسم برای تهیونگ گذاشتم
روی تخت
ا/ت: ته ته برات لباس گذاشتم رو تخت
تهیونگ: یکم دیگه وایسا غذا آماده میشه
ا/ت: باشه
ناهار خوردیم و تهیونگ رفت حموم منم روی تخت دراز
کشیدم و گوشیمو چک کردم جین هو پیام داده بود
حالشو نداشتم یه نگاه به پیامش کردم و رفتم توی
اینستا
واه واه پستم گذاشته با اون عنتر شیطونه میگه چند
روز هیچ خبری ازم نشه و تهیونگ و پیش خودم نگه
دارم
۳۷.۸k
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.