part⁷⁷🦖🗿
_تعجب کرده بودن چون انتظار نداشتن رقیب جی گیونک اینقدر با احترام باهاش برخورد کنه.... به محض ورودش همه تعظیم کردن به جز جئون فمیلی! که شامل این اتحاد قدرتمند میشد..... لازم بود حرکتی انجام بدن چون چشمای پر از کینه و خبیث جی گیونک همون اول رقباشو نشونه گرفته بود
جی گیونک « فکر نمیکردم این همه راه برای دیدن من تا اینجا بیاین بچه ها
کوک « قصد ما فقط دیدن تو نبود!
جی گیونک « *خنده.... بله مشخصه! چطوری دخترم؟
لانا « من دختر تو نیستم!
جی گیونک « جرعت و جسارتتون رو تحسین میکنم اما اینجا قلمروی حکومت منه! خیلی راحت میتونم زیر دست و پا لهتون کنم
جانگ می « از اونجایی که توی لغت نامه تو چیزی به اسم مردونگی وجود نداره میتونی خیلی بزدلانه ورق رو برگردونی اما توصیه میکنم این اخر عمری با شرافت بمیری
جی گیونک « زبون در اوردی بچه
جانگ می « این زبون رو داشتم ولی نه من حوصله بحث دارم و نه تو شعور پذیرش حرفام رو داری
جی گیونک « جوجه رو اخر پاییز میشمارن! ببینم بازم میتونید زبون درازی کنید یا نه
می شا « این آرامشش ترسناک نیست؟
ته سان « بهش لقب مرد اهنی رو دادن چون هیچ حسی رو نمیشه از چهره اش خوند..... پس بیخود نگران نباش
جانگ می « اینجا امن نیست
کوک « فرار؟
جانگ می « توی کله خر گزینه فرار نداری! به جاش اول ما حمله کنیم
کوک « کامان شکلات گند نزن به همه برنامه ریزی ها
جانگ می « گاهی اوقات باید وابسته به موقعیت تصمیم بگیریم! این چیزی نبود که تو به من گفتی؟
نامجون « کوک! اینجا باید ریسک کنیم..... به صلاح نیست طبق برنامه پیش بریم چون ممکنه لو رفته باشه
ووک « پس برنامه چیه؟
جانگ می « اینجا رو آتیش میزنیم!
همه « چی؟؟؟؟
جانگ می « اسلحه اینجا جواب نمیده! اعلام جنگ با اسلحه فقط به ما ضرر میزنه....
جین « چطور میخواهی عمارت به این بزرگی رو بدون اینکه کسی شک کنه آتیش بزنی؟ اونم وقتی میدونی صد تا چشم حرکاتت رو زیر نظر داره
جانگ می « من انجامش میدم.... توی یکی از عملیات هام فهمیدم اخر اینجور مراسم ها آتیش بازی دارن و معمولا محموله طبقه بالا نگه داری میشه اگه پام به اونجا برسه همه چی تمومه....
کوک « میگی تنهایی بفرستیمت بالا و بریم سراغ جی گیونک؟
جانگ می « اره!
جیمین « پلن B ای که جانگ می برنامه ریزی کرده بود بی نقص بود و احتمال برد 90 درصد اما جون خودش و کوک به خطر میفتاد.... نمیتونستیم معطل کنیم برای همین سریع جای افراد رو عوض کردیم و جنگی رو شروع کردیم که پایانی جز خون و خون ریزی نداشت
جانگ می « حتی باهوش ترین و قوی ترین ادما هم روزی اشتباه میکنن! ولی گاهی اوقات بعضی اشتباهات جبران ناپذیرن.... جی گیونک اونقدر به خودش مطمئن بود که ما رو دست کم گرفته بود
جی گیونک « فکر نمیکردم این همه راه برای دیدن من تا اینجا بیاین بچه ها
کوک « قصد ما فقط دیدن تو نبود!
جی گیونک « *خنده.... بله مشخصه! چطوری دخترم؟
لانا « من دختر تو نیستم!
جی گیونک « جرعت و جسارتتون رو تحسین میکنم اما اینجا قلمروی حکومت منه! خیلی راحت میتونم زیر دست و پا لهتون کنم
جانگ می « از اونجایی که توی لغت نامه تو چیزی به اسم مردونگی وجود نداره میتونی خیلی بزدلانه ورق رو برگردونی اما توصیه میکنم این اخر عمری با شرافت بمیری
جی گیونک « زبون در اوردی بچه
جانگ می « این زبون رو داشتم ولی نه من حوصله بحث دارم و نه تو شعور پذیرش حرفام رو داری
جی گیونک « جوجه رو اخر پاییز میشمارن! ببینم بازم میتونید زبون درازی کنید یا نه
می شا « این آرامشش ترسناک نیست؟
ته سان « بهش لقب مرد اهنی رو دادن چون هیچ حسی رو نمیشه از چهره اش خوند..... پس بیخود نگران نباش
جانگ می « اینجا امن نیست
کوک « فرار؟
جانگ می « توی کله خر گزینه فرار نداری! به جاش اول ما حمله کنیم
کوک « کامان شکلات گند نزن به همه برنامه ریزی ها
جانگ می « گاهی اوقات باید وابسته به موقعیت تصمیم بگیریم! این چیزی نبود که تو به من گفتی؟
نامجون « کوک! اینجا باید ریسک کنیم..... به صلاح نیست طبق برنامه پیش بریم چون ممکنه لو رفته باشه
ووک « پس برنامه چیه؟
جانگ می « اینجا رو آتیش میزنیم!
همه « چی؟؟؟؟
جانگ می « اسلحه اینجا جواب نمیده! اعلام جنگ با اسلحه فقط به ما ضرر میزنه....
جین « چطور میخواهی عمارت به این بزرگی رو بدون اینکه کسی شک کنه آتیش بزنی؟ اونم وقتی میدونی صد تا چشم حرکاتت رو زیر نظر داره
جانگ می « من انجامش میدم.... توی یکی از عملیات هام فهمیدم اخر اینجور مراسم ها آتیش بازی دارن و معمولا محموله طبقه بالا نگه داری میشه اگه پام به اونجا برسه همه چی تمومه....
کوک « میگی تنهایی بفرستیمت بالا و بریم سراغ جی گیونک؟
جانگ می « اره!
جیمین « پلن B ای که جانگ می برنامه ریزی کرده بود بی نقص بود و احتمال برد 90 درصد اما جون خودش و کوک به خطر میفتاد.... نمیتونستیم معطل کنیم برای همین سریع جای افراد رو عوض کردیم و جنگی رو شروع کردیم که پایانی جز خون و خون ریزی نداشت
جانگ می « حتی باهوش ترین و قوی ترین ادما هم روزی اشتباه میکنن! ولی گاهی اوقات بعضی اشتباهات جبران ناپذیرن.... جی گیونک اونقدر به خودش مطمئن بود که ما رو دست کم گرفته بود
۴۷.۴k
۳۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.