تکپارتی درخواستی
تکپارتی درخواستی
#جیک
وقتی برات قلدری میشه
•
•
دوباره همون حس عادت کردی به اینکه اینجوری برات قلدری بشه حتی هیچ حرفی در مقابل زور گویی هاشون نمیزدی چون فایده ای هم نداشت همیشه همینه با پول سریع ماجرارو حل میکنن حتی توهم مقصر میشی پس دیگه برات مهم نبود و فقط تحمل میکردی
جیان: هی انقدر منو اون طوری نگاه نکن میری رو مخم
همون طور که اونا دورت جمع شده بودن اون دختر ترو انداخت رویه زمین و بزور کیفت رو گرفت
جیان: وای با خودت چی فک کردی میزارم همین طوری تویه این مدرسه بمونی کسایی مثل تو نباید اینجا باشن
جیان کیفت رو داد به یکی از پسرای کنارش اونم کیفو باز کرد تموم چیزای توش رو ریخت بیرون
جیان: ببینم لالی حتی حرفم نمیزنه
جیان خم شد و یکی از دفترای رویه زمین رو برداشت خواست توشو باز کنه که ا. ت سریع بلند شد و اونو از تویه دستش کشید
جیان: دختره ی پرو
جیان محکم موهای ا. ت رو گرفت سرش رو کشید عقب
جیان: چطور جرعت میک..
جیک: اینجا چخبره
جیان خواست حرف بزنه که با شنیدن صدای فردی محکم موهای ا. ت رو ول کرد و برگشت سمت جیک
جیان: اوپا اومدی فک میکردم امروز نمیای مدرسه
جیک: داری چیکار میکنی
جیک اومد سمت ا. ت خم شد و وسایلش رو گذاشت تو کیفش و بهش داد
جیک: خوبی؟
ا. ت سریع کیف رو از دست جیک گرفت و بدون هیچ حرفی سریع از اونجا رفت
واقعا نیازی نیست برام دلسوزی کنه چون مطمئنم براش مهم نیستم اصن چرا باید بهم اهمیت بده مزخرفه ا.ت خواست بره سمت کلاسش که دستی مانعش شد
جیک: هی لطفا گوش کن
ا. ت تعجب کرد و برگشت سمت جیک
جیک: بابت جیان متاسفم اون یکم..
اه نمیخوام رفتار جیان رو توضیح بدم چون واقعا غیر قابل درکه فقط متاسفم باشه
عام نمیخوای حرفی بزنی؟
خب مهم نیس از این به بعد خودم مراقبتم
ا. ت: ممنون
جیک: وای خیلی کیوتی عام چیزه ببخشید
ا. ت خندید که جیک دستش رو گرفت
جیک: درسته زیاد همو نمیشناسیم اما دنبالم بیا
شاید واقعا مهربونه من فقط اونو از دور میدیدم اما حالا که دارم میشناسمش بامزس
اما خب شاید هیچوقت نفهمه عاشقشم
~~~~~~~
(این بدترین چیزی بود که نوشتم ببخشید))
#جیک
وقتی برات قلدری میشه
•
•
دوباره همون حس عادت کردی به اینکه اینجوری برات قلدری بشه حتی هیچ حرفی در مقابل زور گویی هاشون نمیزدی چون فایده ای هم نداشت همیشه همینه با پول سریع ماجرارو حل میکنن حتی توهم مقصر میشی پس دیگه برات مهم نبود و فقط تحمل میکردی
جیان: هی انقدر منو اون طوری نگاه نکن میری رو مخم
همون طور که اونا دورت جمع شده بودن اون دختر ترو انداخت رویه زمین و بزور کیفت رو گرفت
جیان: وای با خودت چی فک کردی میزارم همین طوری تویه این مدرسه بمونی کسایی مثل تو نباید اینجا باشن
جیان کیفت رو داد به یکی از پسرای کنارش اونم کیفو باز کرد تموم چیزای توش رو ریخت بیرون
جیان: ببینم لالی حتی حرفم نمیزنه
جیان خم شد و یکی از دفترای رویه زمین رو برداشت خواست توشو باز کنه که ا. ت سریع بلند شد و اونو از تویه دستش کشید
جیان: دختره ی پرو
جیان محکم موهای ا. ت رو گرفت سرش رو کشید عقب
جیان: چطور جرعت میک..
جیک: اینجا چخبره
جیان خواست حرف بزنه که با شنیدن صدای فردی محکم موهای ا. ت رو ول کرد و برگشت سمت جیک
جیان: اوپا اومدی فک میکردم امروز نمیای مدرسه
جیک: داری چیکار میکنی
جیک اومد سمت ا. ت خم شد و وسایلش رو گذاشت تو کیفش و بهش داد
جیک: خوبی؟
ا. ت سریع کیف رو از دست جیک گرفت و بدون هیچ حرفی سریع از اونجا رفت
واقعا نیازی نیست برام دلسوزی کنه چون مطمئنم براش مهم نیستم اصن چرا باید بهم اهمیت بده مزخرفه ا.ت خواست بره سمت کلاسش که دستی مانعش شد
جیک: هی لطفا گوش کن
ا. ت تعجب کرد و برگشت سمت جیک
جیک: بابت جیان متاسفم اون یکم..
اه نمیخوام رفتار جیان رو توضیح بدم چون واقعا غیر قابل درکه فقط متاسفم باشه
عام نمیخوای حرفی بزنی؟
خب مهم نیس از این به بعد خودم مراقبتم
ا. ت: ممنون
جیک: وای خیلی کیوتی عام چیزه ببخشید
ا. ت خندید که جیک دستش رو گرفت
جیک: درسته زیاد همو نمیشناسیم اما دنبالم بیا
شاید واقعا مهربونه من فقط اونو از دور میدیدم اما حالا که دارم میشناسمش بامزس
اما خب شاید هیچوقت نفهمه عاشقشم
~~~~~~~
(این بدترین چیزی بود که نوشتم ببخشید))
۹.۰k
۲۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.