Pt44
"{از زبان پدرام} خونه خاله اینا با اینکه قدیمی بود ولی خیلی بزرگ بود منم موقعیت مناسب دیدم رفتم اون پشت مشتا برا خودن گز کنم چشمم ب میوه های رو درخت افتاد سریع پاچه هامو زدم بالا یکی از شاخه ها رو گرفتم عین میمون پریدم بالا پدرام: به به چقد مت عاشق گیلاسم سریع نه ده تا دونه انداختم تو دهنم چن تا مشتمم ریختم تو جیبام من: ی دونه ام بده ما بخوریم پدرام داشتم میخوردم ک چشم ب دم در افتاد با چیری ک دیدم یکی از هسته ها رو قورت دادم پدرام: یا خدا یا پیغمبر الان خفه میشم ی دفعه از درخت پرت شدم پایین شوکب پسر خسین شاتری روشونو برگردونندن سمتم خیلی سریع بلند شدم خودمو مرتب کردم رفتم جلو پدرام: اوه اوه بیین کی اینجاس شوکب: تو کجا بودی( با لحجه قزوینی که مطمئنن از اقا اسلان ب ارص برده) پدرام: من باید اینو از تو بپرسم زود ۵۰۰ تومن میزنی ب کارتم ورگرنه میرم میگم تو خاطر خاه اینی پسر حسین شاتری : هی چطوری پدرام ،ابجی ایناچطورع شنیدم شوهر کره ای تور کرده پدرام: ارع بابا کاش ی دختر دامارکی عم پیدا میشد زن من میشد پسر حسین شاتری: شیرینی دامارکی؟ پدرام: ن باو کشور دارماک میگم میدوتی میگن اونجا چ کار بکنی چ نکنی بهت حقوق میدن من: بشین تا اون دختر دارمارکی عه زنت بشه باید مغز خر خورده باشه پدرام: تو حرف نزن هوی شوکب زود تند سریع ۸۰۰ تومن بزن ب کارتم شوکت: برا چی ؟؟ پدرام:برا کشمیشی"پدرام: من همین الان فهمیدم ک تو خاطر خاه این پسری شوکب: کی پدرام: برادر استکان نل وکی حسین شاتری: راستش پدرام ی چیز نیگم بین خودمون بمونه من قبلا از شوکب خانم پول قرض گرفته بودم الان اینم پولشه پدرام پولو از دست حسین شلتری میگیره: خب این چقدع؟ حسین شاتری: ۲۰۰ تومن پدرام پول میذارع تو جیبش: اقا اسلان حسین شاتری خبر دارع شوکب: ن پدرام:شمارتو دارم برات شماره کارتمو میفرسم ۸۰۰ تومن میزنی بهش تا ب کسی چیزی نگم حسین شاتری کاکولشو تو هوا تکون میدع: تهدید میکنی داش پدرام: ارع پسر حسین شاتری: بریم تو پدرام: تو کجا شوکب: اصلا ب ت چ نخود اش پدرام: عه ب من چ من نخود اشی نیسم ک بادشو گرفتنا من نخود باد دارم ب اوج برسم میرم اونجا جلو همه ،همه چیو میگما بعد نگی چرا شکم روش شدم حسین شاتری: برو کنار بذار باد بیاد بزا برم کارمو بکنم بچه پروه پدرام: تو اینحا مثلا چی کار داری حسین شاتری: قبلا از اسلان اقا پول گرفتم پدرام: خیلی خوب اینا رو تیغ زدیا ب ماعم یاد بده جای دوری نمیره پسر حسین شاتری: پروع بعدن با شوکب رفتن تو پدرام:ی حالی من ازین خاعر گلم بگیرم مجبور شه ۱۰ تومد بزنه ب کارتم
۸.۳k
۱۷ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.