مرگ تا عشق پارت ۱۴
دستم گزاشتم روی جایی که بهش سیلی زدم که خیس بود .
معلوم بود تا الان داشته گریه میکرده.
ناراحت شدم از اینکه همچین رفتاری با ات داشتم.
مجبور بودم باید تا وقتی که تهیونگ از بوسان برمیگرده از ایو محافظت کنم که وقتی تهیونگ برگشت
مراسم ازدواج برای هردوشون بگیریم .
از اتاق ات اومدم بیرون به سمت اتاق خودم رفتم تا بخوابم.
(فردا صبح از نظر ات)
چشمام باز کردم از تخت اومدم پایین که اجوما اومد داخل اتاق .
اجوما :برای مدرسه حاضر شو لباسات روی صندلی هست .
اجوما از اتاق رفت بیرون .
من هم آماده شدم از اتاق اومدم بیرون .
از پله پایین رفتم دیدن ایو هم حاضر شده .
رفتم توی آشپز خونه از اجوما صبحانم را گرفتم و همونجا خوردم
معلوم بود تا الان داشته گریه میکرده.
ناراحت شدم از اینکه همچین رفتاری با ات داشتم.
مجبور بودم باید تا وقتی که تهیونگ از بوسان برمیگرده از ایو محافظت کنم که وقتی تهیونگ برگشت
مراسم ازدواج برای هردوشون بگیریم .
از اتاق ات اومدم بیرون به سمت اتاق خودم رفتم تا بخوابم.
(فردا صبح از نظر ات)
چشمام باز کردم از تخت اومدم پایین که اجوما اومد داخل اتاق .
اجوما :برای مدرسه حاضر شو لباسات روی صندلی هست .
اجوما از اتاق رفت بیرون .
من هم آماده شدم از اتاق اومدم بیرون .
از پله پایین رفتم دیدن ایو هم حاضر شده .
رفتم توی آشپز خونه از اجوما صبحانم را گرفتم و همونجا خوردم
۵۲.۷k
۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.