p37
ات:مانکی
جیمین ات رو براید استایل بغل میکنه میزاره رو تخت لباسشو میپوشونه(عکسشو میزارم)
ویو مینجی
مینجی:اخ اییی
یونجون:خوبی چیشد؟
مینجی: مثل گاو میمونه(خنده)
یونجون: چی؟ کی؟
مینجی: بچه رو میگم لگد زد
یونجون: چی واقعا؟
مینجی: نه الکی میگم مگه مرض دارم
یونجون: میشه سرمو بزارم رو شکمت شاید صداش امد(لبخند)
مینجی: بزار
یونجون سرشو گذاشت رو شکم مینجی
از زبان مینجی
فک کنم خیلی بچه دوست داره اخهه خدا موهاش چقدر نرمه داشتم بامووهاش بازی میکردم که یهو دلم خواست موهاشو بو کنم سرمو بردم تومو هاش موهاشو بو کردم بوی خیلی خوبی داشت
یونجون: نمیدونی چقدر خوشحالمیشم وقتی انقدر باهام خوبی(اشک ذوق)
مینجی: یه بوسه روی موهای یونجون میزازه
یونجون: خیلی دوست دارم
مینجی: میشه بغلم کنی نمیدونم چرا دلم بغل خواست
اونم نه هر بغلی بغل تو(خنده)
یونجون مینجی رو بغل میکنه
مینجی: عشقم
یونجون: وایی خدا بهم گفتی عشقم عرررر
مینجی: لوس نشو خب داشتم میگفتم خب بچت دلش لواشک میخواد
یونجون: الان میگم جکسون بخره بیاره
مینجی: جکسون کیه؟
یونجون: بادیگارد شخصیم
مینجی: چرا انقدر بادیگارد داری؟
یونجون: خب میخوام یه چیزی بهت بگم فقط ناراحت نشو
مینجی: نکنه به من خیانت کردی ها(گریه)
یونجون: یااا من مگه همچین ادمیم؟
خب من مافیام یعنی هممون مافیاییم یونگی جیمین تهیونگ
مینجی: خب که چی؟
یونجون: خب که چی؟ من مافیا آدم میکشم!
مینجی: کمک میخوای؟
یونجون: واقعا تعجب نکردی؟
مینجی: نه خب مافیایی چه خوب من مافیا دوست دارم یعنی دوستامم دوست دارن(منظورش لوسی مینسو وات)
یونجون: خیلی خوشحالم اینو میشنوم ازت
مینجی: یونجونم(کیوت)
یونجون: عه اینطوری نکن دید نتونستم خودمو کنترل کنم بعد... خودت میدونی
مینجی: اهههه این حامله گی دیکه چیه حوص(درسته؟) چیپس کردم
یونجون: اوکی الان میارم تا بیبیم بخوره
گوشی مینجی زنک خورد
ات بود
ادامه دارد..
حمایت کنید🥺♥
جیمین ات رو براید استایل بغل میکنه میزاره رو تخت لباسشو میپوشونه(عکسشو میزارم)
ویو مینجی
مینجی:اخ اییی
یونجون:خوبی چیشد؟
مینجی: مثل گاو میمونه(خنده)
یونجون: چی؟ کی؟
مینجی: بچه رو میگم لگد زد
یونجون: چی واقعا؟
مینجی: نه الکی میگم مگه مرض دارم
یونجون: میشه سرمو بزارم رو شکمت شاید صداش امد(لبخند)
مینجی: بزار
یونجون سرشو گذاشت رو شکم مینجی
از زبان مینجی
فک کنم خیلی بچه دوست داره اخهه خدا موهاش چقدر نرمه داشتم بامووهاش بازی میکردم که یهو دلم خواست موهاشو بو کنم سرمو بردم تومو هاش موهاشو بو کردم بوی خیلی خوبی داشت
یونجون: نمیدونی چقدر خوشحالمیشم وقتی انقدر باهام خوبی(اشک ذوق)
مینجی: یه بوسه روی موهای یونجون میزازه
یونجون: خیلی دوست دارم
مینجی: میشه بغلم کنی نمیدونم چرا دلم بغل خواست
اونم نه هر بغلی بغل تو(خنده)
یونجون مینجی رو بغل میکنه
مینجی: عشقم
یونجون: وایی خدا بهم گفتی عشقم عرررر
مینجی: لوس نشو خب داشتم میگفتم خب بچت دلش لواشک میخواد
یونجون: الان میگم جکسون بخره بیاره
مینجی: جکسون کیه؟
یونجون: بادیگارد شخصیم
مینجی: چرا انقدر بادیگارد داری؟
یونجون: خب میخوام یه چیزی بهت بگم فقط ناراحت نشو
مینجی: نکنه به من خیانت کردی ها(گریه)
یونجون: یااا من مگه همچین ادمیم؟
خب من مافیام یعنی هممون مافیاییم یونگی جیمین تهیونگ
مینجی: خب که چی؟
یونجون: خب که چی؟ من مافیا آدم میکشم!
مینجی: کمک میخوای؟
یونجون: واقعا تعجب نکردی؟
مینجی: نه خب مافیایی چه خوب من مافیا دوست دارم یعنی دوستامم دوست دارن(منظورش لوسی مینسو وات)
یونجون: خیلی خوشحالم اینو میشنوم ازت
مینجی: یونجونم(کیوت)
یونجون: عه اینطوری نکن دید نتونستم خودمو کنترل کنم بعد... خودت میدونی
مینجی: اهههه این حامله گی دیکه چیه حوص(درسته؟) چیپس کردم
یونجون: اوکی الان میارم تا بیبیم بخوره
گوشی مینجی زنک خورد
ات بود
ادامه دارد..
حمایت کنید🥺♥
۱۷.۵k
۲۷ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.