I hate you
part⑥
هیون: از منم باید معذرت خواهی کنی که میخوای سونا رو بغل کنی توهم برا من قانون گذاشتی منم براتو قانون میزارم خب هیچ کسیو به غیر من بغل نمیکنی فقط با من برای خوابیدن رویه تخت میخوابی با هیچ کسیم زیاد صمیمی نمیشی
یونگبوک: ولی من میخوام کاملا عوض بشم
هیون: نخیرررر
یونگبوک: اوکی
رفتیم شام مونو خوردیم اون رفت بالا منم ضرفا رو شستم و چراغا رو خاموش کردم و رفتم بالذ دیدم داره با کسی ازطریق تماس تصویری حرف میزنه رفتم بین پاهاش نشستم
ویوی هیون
وقتی رفتم تو اتاق حیسونگ زنگ زد داشتم زاهاش حرف میزدم که یونگبوک اومد بین پاهام رو تخت نشست
تماس تصویری
سونگی: به به جناب هیون این کیه
هیون: لینو هیونگ هست
لینو: اوهم چیه عررر هیون این کیه دیگه چه کیوته
هیون: هیونگ حرف نزن الان جیسونگ حسودی میکنه
سونگی: فردا که میای اکادمی برای پارتی
هیون: اره میام کل اکادمی دعوتن؟
سونگی: اره
هیون: ای کاش فقط کلاس ما بود
یونگبوک: اره ای کاش کلاس شما بود چون بیشترش دختره بری با دخترا گرم بگیری جناب هوانگ" عصبی"
دسدمو دور شکمش حلقه کردم
هیون: غر غر نکن خب منو این به طور رسمی ازدواج کردیم یکم که چیزه خیلی حسوده بیش از حد
جیسونگ: وایسا من برم میسو رو بگیرم پدصگگگگگ بیا عمو
لینو: معلوم نیست به من فوش داد یا خودش
میسو: سلام عمو
هیون: سلام قربونت بشم کوچولوی من
یونگبوک از بغلم بلند شد و رفت اون ور پشت به من خوابید
میسو: میشه اون اقا خوشگله رو ببینم گوشیمو گرفتم جلوژ صورت یونگبوک که بعدش با قیافه ی ترسیده ی میسو مواجه شده
لینو: این کیوت نبود
میسو: اپا
هیون: فعلا من باید بخوابم صب کار دارم تماسو قطع کردم و یونگبوکو چرخوندم سمت خودم
هیون: باز چته
یونگبوک: مهم نیست ساکت شو میخوام بخوابم
هیون: کوچولوی من قربونت بشم چی شده
یونگبوک: برو به موچولوت بگو کوچولو نه من
هیون: به میسو حسودی کردی ای چه ادمی ای بابا اون بچست قربونت بشم
یونگبوک: برو قربون کوچولوت برو
هیون: ببخشیدددددددددد
یونگبوک: نمیبخشم
هیون: باشه من میرم پیش میسو هروقت اشتی کردی برمیگردم
بلند شدم و الکی رفتم سمت در
یونگبوک: برو بمیر اصلا برو پیش همون از این به بعد بمون با اونم ازدواج کن به من چه " گریه"
زنگ در خورد رفتم درث بتز کردم جیسونگ و لینو و میسو بودن رفت یونگبوکو اروم کردم و بعد چند مین میسو اومد بالا
هیون: میسو چی شده
میسو: تو اقا خوشگله رو ناراحت کردی رفت یونگبوکو بغل کرد
سونگی: این چرا بغلش نمیکنه
هیون: بهش گفتم به غیر من کسیو بغل نکنه
لینو: پشمام حاجی
هیون: گفتم حسوده به میسو گفتم کوچولو و قربونت برم تا الان باهام قهر بود
میسو: سلام من میسوعم اسم تو چیه
یونگبوک: یونگبوک " اروم "
میسو:...
هیون: از منم باید معذرت خواهی کنی که میخوای سونا رو بغل کنی توهم برا من قانون گذاشتی منم براتو قانون میزارم خب هیچ کسیو به غیر من بغل نمیکنی فقط با من برای خوابیدن رویه تخت میخوابی با هیچ کسیم زیاد صمیمی نمیشی
یونگبوک: ولی من میخوام کاملا عوض بشم
هیون: نخیرررر
یونگبوک: اوکی
رفتیم شام مونو خوردیم اون رفت بالا منم ضرفا رو شستم و چراغا رو خاموش کردم و رفتم بالذ دیدم داره با کسی ازطریق تماس تصویری حرف میزنه رفتم بین پاهاش نشستم
ویوی هیون
وقتی رفتم تو اتاق حیسونگ زنگ زد داشتم زاهاش حرف میزدم که یونگبوک اومد بین پاهام رو تخت نشست
تماس تصویری
سونگی: به به جناب هیون این کیه
هیون: لینو هیونگ هست
لینو: اوهم چیه عررر هیون این کیه دیگه چه کیوته
هیون: هیونگ حرف نزن الان جیسونگ حسودی میکنه
سونگی: فردا که میای اکادمی برای پارتی
هیون: اره میام کل اکادمی دعوتن؟
سونگی: اره
هیون: ای کاش فقط کلاس ما بود
یونگبوک: اره ای کاش کلاس شما بود چون بیشترش دختره بری با دخترا گرم بگیری جناب هوانگ" عصبی"
دسدمو دور شکمش حلقه کردم
هیون: غر غر نکن خب منو این به طور رسمی ازدواج کردیم یکم که چیزه خیلی حسوده بیش از حد
جیسونگ: وایسا من برم میسو رو بگیرم پدصگگگگگ بیا عمو
لینو: معلوم نیست به من فوش داد یا خودش
میسو: سلام عمو
هیون: سلام قربونت بشم کوچولوی من
یونگبوک از بغلم بلند شد و رفت اون ور پشت به من خوابید
میسو: میشه اون اقا خوشگله رو ببینم گوشیمو گرفتم جلوژ صورت یونگبوک که بعدش با قیافه ی ترسیده ی میسو مواجه شده
لینو: این کیوت نبود
میسو: اپا
هیون: فعلا من باید بخوابم صب کار دارم تماسو قطع کردم و یونگبوکو چرخوندم سمت خودم
هیون: باز چته
یونگبوک: مهم نیست ساکت شو میخوام بخوابم
هیون: کوچولوی من قربونت بشم چی شده
یونگبوک: برو به موچولوت بگو کوچولو نه من
هیون: به میسو حسودی کردی ای چه ادمی ای بابا اون بچست قربونت بشم
یونگبوک: برو قربون کوچولوت برو
هیون: ببخشیدددددددددد
یونگبوک: نمیبخشم
هیون: باشه من میرم پیش میسو هروقت اشتی کردی برمیگردم
بلند شدم و الکی رفتم سمت در
یونگبوک: برو بمیر اصلا برو پیش همون از این به بعد بمون با اونم ازدواج کن به من چه " گریه"
زنگ در خورد رفتم درث بتز کردم جیسونگ و لینو و میسو بودن رفت یونگبوکو اروم کردم و بعد چند مین میسو اومد بالا
هیون: میسو چی شده
میسو: تو اقا خوشگله رو ناراحت کردی رفت یونگبوکو بغل کرد
سونگی: این چرا بغلش نمیکنه
هیون: بهش گفتم به غیر من کسیو بغل نکنه
لینو: پشمام حاجی
هیون: گفتم حسوده به میسو گفتم کوچولو و قربونت برم تا الان باهام قهر بود
میسو: سلام من میسوعم اسم تو چیه
یونگبوک: یونگبوک " اروم "
میسو:...
۴.۵k
۱۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.