پارت ۱۷
پارت ۱۷
#پانیذ
هرچی به دیانا زنگ میزدیم خاموش بود
مهدیس بلند شد رف پیش ارسلان
م. ارسلان با دیانا چکار کردی
ک یهو شقایق بلند شد رف پیش مهدیس
ش. خب حالا انگار بچه کوچیک نگرانش بشید
م. خفه شو شقایق همه چی گردن ت
ش. به من چه تغصیر ارسلانه
ا. چرا میزاری گردن من هااااااااا
ش. با ت بود دیانا
ا. گوه خور همچی ت بودی گمشو از خونم بیرون
ش. خونه ت نیس خونه ممد
ممد. شقایق برو بیرون تا بیشتر اعصباب مارو خورد نکردی
مهشاد . شقایق بره منم میرم
محراب . برو
مهشاد و شقایق رفتند
نیکا گریه ارسلان اعصبی محراب و رضا و عسل زنگ میزدن به دیانا مهدیس اعصبی منم داشتم آرامشون میکردم ممد هم فکر میکرد
تا ۲۸ لایک
#پانیذ
هرچی به دیانا زنگ میزدیم خاموش بود
مهدیس بلند شد رف پیش ارسلان
م. ارسلان با دیانا چکار کردی
ک یهو شقایق بلند شد رف پیش مهدیس
ش. خب حالا انگار بچه کوچیک نگرانش بشید
م. خفه شو شقایق همه چی گردن ت
ش. به من چه تغصیر ارسلانه
ا. چرا میزاری گردن من هااااااااا
ش. با ت بود دیانا
ا. گوه خور همچی ت بودی گمشو از خونم بیرون
ش. خونه ت نیس خونه ممد
ممد. شقایق برو بیرون تا بیشتر اعصباب مارو خورد نکردی
مهشاد . شقایق بره منم میرم
محراب . برو
مهشاد و شقایق رفتند
نیکا گریه ارسلان اعصبی محراب و رضا و عسل زنگ میزدن به دیانا مهدیس اعصبی منم داشتم آرامشون میکردم ممد هم فکر میکرد
تا ۲۸ لایک
۱۴.۹k
۰۷ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.