عشق در عذاب
عشق در عذاب
پرش زمانی به ساعت (۴)
ویو اراد
میدونم حسم به اوا چیه اره من دوستش دارم امروز بهش اعتراف میکنم
ویو اوا
خب با رها هم هماهنگی کردم قرار شد بهش اعتراف کنم
اراد : اوا حاضری ؟
اوا: اره بریم
راوی : سوار ماشین شدن راه افادن تو راه احساس میکردن یکی داره تعقیبشون میکنه ولی محل ندادن
رسیدن به شهر بازی اراد شهر بازی رو اجاره کرده بود فقط خودشون بودن کلی بازی کردن پشمکو بستنیو هله هوله خوردن ساعت ۶ بود
اوا و اراد : من باید بچیزی رو بهت بگم
اوا و اراد : چی
اوا و اراد : تو اول بگو
اوا و اراد : ( خنده )
اوا و اراد : راستش من دوستت دارم
اوا و اراد : ( تعجب شدید و شوکه شدن )
همون لحضه یکی گف
؟؟؟ : به به حال میکنین اراده عوضی ولی امروز خوشحالتو به غم تبدیل میکنم
تفنگشو در اورد و به.......
خماری بد دردیه 😅😈🤣 خب دیگه منتظره پارته بعد باشین 😜💜💜💜
پرش زمانی به ساعت (۴)
ویو اراد
میدونم حسم به اوا چیه اره من دوستش دارم امروز بهش اعتراف میکنم
ویو اوا
خب با رها هم هماهنگی کردم قرار شد بهش اعتراف کنم
اراد : اوا حاضری ؟
اوا: اره بریم
راوی : سوار ماشین شدن راه افادن تو راه احساس میکردن یکی داره تعقیبشون میکنه ولی محل ندادن
رسیدن به شهر بازی اراد شهر بازی رو اجاره کرده بود فقط خودشون بودن کلی بازی کردن پشمکو بستنیو هله هوله خوردن ساعت ۶ بود
اوا و اراد : من باید بچیزی رو بهت بگم
اوا و اراد : چی
اوا و اراد : تو اول بگو
اوا و اراد : ( خنده )
اوا و اراد : راستش من دوستت دارم
اوا و اراد : ( تعجب شدید و شوکه شدن )
همون لحضه یکی گف
؟؟؟ : به به حال میکنین اراده عوضی ولی امروز خوشحالتو به غم تبدیل میکنم
تفنگشو در اورد و به.......
خماری بد دردیه 😅😈🤣 خب دیگه منتظره پارته بعد باشین 😜💜💜💜
۳.۳k
۰۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.