پارت ۱۵ فیک کوک
مرسی که میخونی . شرایط پارت بعد آخر فیک
ویو ات
گوشیم زنگ خورد و بازم شماره ی ناشناس بود نمی خواستم جواب بدم چون میدونستم که کیه
_کیه ؟
+ناشناسه
_بدش من[گوشیو دادی دستش ]
_الو؟
[علامت اونی که پشت گوشیه&]
&سلام
_امرتون
&گوشیو بده به ات
_تو حرفت رو بزن
&خیلی خب باشه . آهای هرزه خانم مراقب خودت باش[کمی داد]
_عمت هرزه اس بی...........
[قطع کردن]
+الان تهدیدم کرد یا چی؟
_حس خوبی نسبت بهش ندارم باید با خودمون چند نفرو میاوردم
.......
[توی فروشگاه ]
رسیدیم و اولین کاری که کردم رفتم سمت مغازه ی لباس فروشی و چند دست لباس باز و شیک،لباس راحتی و خونگی کیوت،وچندتا هم استایل دارک به همراه کفش و کیف ست و چند تا هم لباس کاپلی برای خودم و کوک خریدم ......... داشتیم میرفتیم سمت یکی از مغازه ها که من ی بستنی فروشی دیدم و
+کوکی من بستنی میخوام
_خب
+خب به جمالت دیه برام بگیر
_کلمه ی رمز رو نگفتی
+لطفا
_نچ
+........ددی لطفا برام بستنی بگیر
_😊باشه همینجا بشین تا برگردم [به صندلی کنارش اشاره کرد]
+هوم ممنون
و رفت ........
ویو کوک
رفتم برای ات بستنی بگیرم . توی صف وایستادم تا نوبتم شه. نوبتم که شد
_عه یادم رفت بپرسم با چه طعمی میخواد [برگشتن به پشت سرشون نیگاه کردن]ات ...........
ات کجاست؟ از صف اومدم بیرون و رفتم همونجایی که بهش گفته بودم بشینه پاکت های خرید بود ولی ات نبود دوروبرم و نگاه میکردم که مهره های دستبند ات که پاره شده بود رو دیدم.
نه نه نه نه اون عوضیا...،............
سریع پاکت های خرید و برداشتم و رفتم سمت صندوق امانات و گذاشتمشون اونجا و
_اتاق نظارت دوربین ها کجاست؟
[علامت اون یارویی که اینجا کار میکنه"]
"طبقه ی سوم ته راهرو پشت آسانسور
_ممنون
بدو بدو رفتم اونجا و بدون در زدن وارد اتاق شدم
دیدم پرسنل داشتن میخندیدن و اصلا هواسشون به دوبین ها نیست
[علامت پرسنل هاشون!]
!تو کی هستی؟
_ی دوربین میخوام که بستنی فروشی طبقه ی دوم رو نشون میده
!پلیسی؟
_نخیر بنده قاتلم و اگر سریع چیزی که گفتم رو انجام ندین همتون رو تو ۵ ثانیه میفرستمتون اون دنیا.
!سریع باش دوربین شماره ی ۷ رو نشون این آقا بده.
دوربین رو برام باز کردن و
_ببرش به ۱۰ مین قبل
!چشم........اینم ۱۰ مین قبل
ات نشسته بود رو صندلی که یهو اومدن و دهن ات رو گرفتن و بردنش . ات خیلی سعی میکرد که از دستشون فرار کنه ولی زورش بهشون نمیرسید و دستش سمت منی که صف بودم دراز کرده بودو...........
_سریع دوربین های در خروجی رو نشونم بده
!دوربین های در خروجی ۱۰ مین قبل
همچی عادی بود که ون مشکی اومد پارک کرد و بعد ۲ مین ات رو انداخت توش و دور زد.
_همینجا استپ کن
!چشم
_زوم کن.......
شماره پلاکش رو حفظ کردم و زنگ زدم به تام [تام هکر کوکه [علامت تام€]]
_الو
€کوک ؟ خیلی وقته بهم زنگ نزدی! چی شده؟
_ببین برام پیدا کن این ماشین الان کجاست
€باشه شماره پلاکش رو بگو
_***********آدرسش رو برام پیامک کن
............................
سوار ماشین شدم و بعد ۵ مین پیام اومد فکر کردم تامه ولی..............
حمایت کنید.شرایط پارت بعد
۱۵ لایک و ۱۵ کامنت😁
ویو ات
گوشیم زنگ خورد و بازم شماره ی ناشناس بود نمی خواستم جواب بدم چون میدونستم که کیه
_کیه ؟
+ناشناسه
_بدش من[گوشیو دادی دستش ]
_الو؟
[علامت اونی که پشت گوشیه&]
&سلام
_امرتون
&گوشیو بده به ات
_تو حرفت رو بزن
&خیلی خب باشه . آهای هرزه خانم مراقب خودت باش[کمی داد]
_عمت هرزه اس بی...........
[قطع کردن]
+الان تهدیدم کرد یا چی؟
_حس خوبی نسبت بهش ندارم باید با خودمون چند نفرو میاوردم
.......
[توی فروشگاه ]
رسیدیم و اولین کاری که کردم رفتم سمت مغازه ی لباس فروشی و چند دست لباس باز و شیک،لباس راحتی و خونگی کیوت،وچندتا هم استایل دارک به همراه کفش و کیف ست و چند تا هم لباس کاپلی برای خودم و کوک خریدم ......... داشتیم میرفتیم سمت یکی از مغازه ها که من ی بستنی فروشی دیدم و
+کوکی من بستنی میخوام
_خب
+خب به جمالت دیه برام بگیر
_کلمه ی رمز رو نگفتی
+لطفا
_نچ
+........ددی لطفا برام بستنی بگیر
_😊باشه همینجا بشین تا برگردم [به صندلی کنارش اشاره کرد]
+هوم ممنون
و رفت ........
ویو کوک
رفتم برای ات بستنی بگیرم . توی صف وایستادم تا نوبتم شه. نوبتم که شد
_عه یادم رفت بپرسم با چه طعمی میخواد [برگشتن به پشت سرشون نیگاه کردن]ات ...........
ات کجاست؟ از صف اومدم بیرون و رفتم همونجایی که بهش گفته بودم بشینه پاکت های خرید بود ولی ات نبود دوروبرم و نگاه میکردم که مهره های دستبند ات که پاره شده بود رو دیدم.
نه نه نه نه اون عوضیا...،............
سریع پاکت های خرید و برداشتم و رفتم سمت صندوق امانات و گذاشتمشون اونجا و
_اتاق نظارت دوربین ها کجاست؟
[علامت اون یارویی که اینجا کار میکنه"]
"طبقه ی سوم ته راهرو پشت آسانسور
_ممنون
بدو بدو رفتم اونجا و بدون در زدن وارد اتاق شدم
دیدم پرسنل داشتن میخندیدن و اصلا هواسشون به دوبین ها نیست
[علامت پرسنل هاشون!]
!تو کی هستی؟
_ی دوربین میخوام که بستنی فروشی طبقه ی دوم رو نشون میده
!پلیسی؟
_نخیر بنده قاتلم و اگر سریع چیزی که گفتم رو انجام ندین همتون رو تو ۵ ثانیه میفرستمتون اون دنیا.
!سریع باش دوربین شماره ی ۷ رو نشون این آقا بده.
دوربین رو برام باز کردن و
_ببرش به ۱۰ مین قبل
!چشم........اینم ۱۰ مین قبل
ات نشسته بود رو صندلی که یهو اومدن و دهن ات رو گرفتن و بردنش . ات خیلی سعی میکرد که از دستشون فرار کنه ولی زورش بهشون نمیرسید و دستش سمت منی که صف بودم دراز کرده بودو...........
_سریع دوربین های در خروجی رو نشونم بده
!دوربین های در خروجی ۱۰ مین قبل
همچی عادی بود که ون مشکی اومد پارک کرد و بعد ۲ مین ات رو انداخت توش و دور زد.
_همینجا استپ کن
!چشم
_زوم کن.......
شماره پلاکش رو حفظ کردم و زنگ زدم به تام [تام هکر کوکه [علامت تام€]]
_الو
€کوک ؟ خیلی وقته بهم زنگ نزدی! چی شده؟
_ببین برام پیدا کن این ماشین الان کجاست
€باشه شماره پلاکش رو بگو
_***********آدرسش رو برام پیامک کن
............................
سوار ماشین شدم و بعد ۵ مین پیام اومد فکر کردم تامه ولی..............
حمایت کنید.شرایط پارت بعد
۱۵ لایک و ۱۵ کامنت😁
۱۱.۱k
۲۱ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.