پارت پنج "شوهر من مافیاست"
"شوهر من مافیاست"
پارت پنج :
*شب دو ساعت قبل از رفتن به مهمونی *
-: هی اریکا میگم که بهتره تو....( همینجوری کلشو میندازه پایین میاد تو )
* کوک میبینه اریکا داره تمرین یوگا و ژیمناستیک میکنه ، یه پاش روی زمینه و اون یکی پاش رو تا سرش آورده بالا و هدفون توی گوششه و چشماشم بستس *
-: اوه ( یه نگاه از نوک پا تا سر اریکا )
* آروم آروم میاد سمت اریکا و میره پشتش وایمیسته ، خیلی آروم دستشو میزاره روی راه پای بالا اومده ی اریکا ، یواش دستشو تا میکشه بالا . که اریکا یه متر میپره ، سریع پاشو میاره پایین و هدفونشو در میاره و با تعجب به کوک نگاه میکنه)
+: هی تو کی اومدی ؟؟
-: ( یه دستشو میبره پشت گردنش و با نیش خند میگه ) همین الان
+: او خب چیکارم داشتی ؟
-: هن؟ چیکارت داشتم ؟ ( از بس حواسش پرت شده که یادش رفته چیکارش داشت)
+: اینو تو باید بگی ( میخنده )
-: اووو آره یادم اومد ( با خنده ) خواستم بگم من یه پیرهن سفارش دادم از طراحم برات . تا نیم ساعت دیگه حاضر میشه میخوام اونو برا امشب بپوشی
+: ( میخنده ) تو سایز منو از کجا میدونی ؟
-: اندازه گرفتم..ینی چشمی ، همینجوری یه سایزی دادم بهش تو با ایناش کار نداشته باش فقط بپوشش دیگه ( شب قبل تو خواب اندازشو گرفته )
+: خیل خب ( با خنده )
* اریکا کارای لازمش کرده و اون لباسی که کوک سفارش کرده رو پوشید .
بدو بدو از پله ها میاد پایین ، کوک هم روی مبل روبه روی پله ها نشسته بود . اریکا با عصبانیت میاد سمتش جلوش وایمیسته و میگه *
+: این چیه سفارش دادی؟
-: ( نگاش میکنه) بهش میگن لباس ( از سر تا پاشو نگاه میکنه )
-: هییی چقد بهت میاد !!
+: کوووک خل بازی در نیار این خیلی کوتاهه ، حتی لباس زیرمم معلوم میشه ، پشتش تا کمرم بازه با این وضعیت نپوشمش بهتره که ( عصبانیت کیوت)
-: کو ؟ من که لباس زیرتو نمیبینم پشتشم که مدلشه ، موهاتم که انقد بلنده روشو پشونده بیخودی بهونه نیار راه بیوفت بریم ( با لبخند بازوشو میگیره و میرن بیرون )
* میرسن تو پارتی همون اول میرن یه مشروب مورد نظرشونو سفارش میدن و میرن پیش میزبان که جیمینه *
( علامت جیمین ÷ )
÷: اووو چه کاپلای زیبایی !!
-: ممنون جیمین
÷: اسم بانو چیه ؟
+: اریکا ام
-: ( دستشو از پشت میزاره رو کمر اریکا )
÷: چه اسم قشنگی ! بفرمایین بشینین تا بیست دیقه دیگه رقص دست جمعی رو شروع میکنیم
-: عاا اوکی
( میرن اونور ، اریکا یواش به کوک میگه )
+: میشه فقط یه کم بخوری که م.ست نشی؟!
-: یه ودکا که مست نمیکنه
+: تو همیشه ضد حالی ، معلوم نیست شاید با همینم م.ست شی
-: نههه ( با خنده ، میرن میشینن یه جا )
بازم خماریییی :)
لایک و کامنت یادتون نره ♡
پارت پنج :
*شب دو ساعت قبل از رفتن به مهمونی *
-: هی اریکا میگم که بهتره تو....( همینجوری کلشو میندازه پایین میاد تو )
* کوک میبینه اریکا داره تمرین یوگا و ژیمناستیک میکنه ، یه پاش روی زمینه و اون یکی پاش رو تا سرش آورده بالا و هدفون توی گوششه و چشماشم بستس *
-: اوه ( یه نگاه از نوک پا تا سر اریکا )
* آروم آروم میاد سمت اریکا و میره پشتش وایمیسته ، خیلی آروم دستشو میزاره روی راه پای بالا اومده ی اریکا ، یواش دستشو تا میکشه بالا . که اریکا یه متر میپره ، سریع پاشو میاره پایین و هدفونشو در میاره و با تعجب به کوک نگاه میکنه)
+: هی تو کی اومدی ؟؟
-: ( یه دستشو میبره پشت گردنش و با نیش خند میگه ) همین الان
+: او خب چیکارم داشتی ؟
-: هن؟ چیکارت داشتم ؟ ( از بس حواسش پرت شده که یادش رفته چیکارش داشت)
+: اینو تو باید بگی ( میخنده )
-: اووو آره یادم اومد ( با خنده ) خواستم بگم من یه پیرهن سفارش دادم از طراحم برات . تا نیم ساعت دیگه حاضر میشه میخوام اونو برا امشب بپوشی
+: ( میخنده ) تو سایز منو از کجا میدونی ؟
-: اندازه گرفتم..ینی چشمی ، همینجوری یه سایزی دادم بهش تو با ایناش کار نداشته باش فقط بپوشش دیگه ( شب قبل تو خواب اندازشو گرفته )
+: خیل خب ( با خنده )
* اریکا کارای لازمش کرده و اون لباسی که کوک سفارش کرده رو پوشید .
بدو بدو از پله ها میاد پایین ، کوک هم روی مبل روبه روی پله ها نشسته بود . اریکا با عصبانیت میاد سمتش جلوش وایمیسته و میگه *
+: این چیه سفارش دادی؟
-: ( نگاش میکنه) بهش میگن لباس ( از سر تا پاشو نگاه میکنه )
-: هییی چقد بهت میاد !!
+: کوووک خل بازی در نیار این خیلی کوتاهه ، حتی لباس زیرمم معلوم میشه ، پشتش تا کمرم بازه با این وضعیت نپوشمش بهتره که ( عصبانیت کیوت)
-: کو ؟ من که لباس زیرتو نمیبینم پشتشم که مدلشه ، موهاتم که انقد بلنده روشو پشونده بیخودی بهونه نیار راه بیوفت بریم ( با لبخند بازوشو میگیره و میرن بیرون )
* میرسن تو پارتی همون اول میرن یه مشروب مورد نظرشونو سفارش میدن و میرن پیش میزبان که جیمینه *
( علامت جیمین ÷ )
÷: اووو چه کاپلای زیبایی !!
-: ممنون جیمین
÷: اسم بانو چیه ؟
+: اریکا ام
-: ( دستشو از پشت میزاره رو کمر اریکا )
÷: چه اسم قشنگی ! بفرمایین بشینین تا بیست دیقه دیگه رقص دست جمعی رو شروع میکنیم
-: عاا اوکی
( میرن اونور ، اریکا یواش به کوک میگه )
+: میشه فقط یه کم بخوری که م.ست نشی؟!
-: یه ودکا که مست نمیکنه
+: تو همیشه ضد حالی ، معلوم نیست شاید با همینم م.ست شی
-: نههه ( با خنده ، میرن میشینن یه جا )
بازم خماریییی :)
لایک و کامنت یادتون نره ♡
۶.۹k
۱۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.