وانشات ارباب مافیا پارت 6
رفتم طبقه پایین جونگ کوک منتظرم بود. از حق نگذریم واقعا جذاب شده بود!
سوار ماشین شدیم.
کوک: ات همه کسایی که اونجان مافیان کاری به کار کسی نداشته باش و پیش خودم بمون. خب؟
ات: باشه
به بار رسیدیم. وقتی رفتیم داخل یه نفر اومد سمتمون
ته: سلام کوکیا خوشحالم اومدی! خانم کنارتو معرفی نمی کنی؟
کوک: سلام تهیونگ ات دوست دخترمه
ته: خوشوقتم! کوکی بیاین بریم اونجا پیش ما بشینین
دنبال کسی که فکر کنم اسمش تهیونگ بود رفتیم. رسیدیم به میزی که 5تا پسر و 4تا دختر نشسته بودن. اون میسو نیست؟
(لی میسو کیست؟ دختری کیوت و مهربون و شجاع دوست صمیمی ات قبل از اومدن به عمارت جونگ کوک 19سالشه)
(عکس میسو اسلاید 2)
ات: میسو؟
میسو: ات!
خودش بود. بلند شد و بغلم کرد.
میسو: کجا رفتی یهویی دختر! ترسیدم نکنه اون مرتیکه یعنی بابات بلایی سرت اورده باشه! تو چرا اینجایی؟
ات: دوست دختر جونگ کوکم
میسو: من دوست دختر تهیونگم
ته: اهم اهم
کوک: آشنا در اومدن ...با خنده...
جین: کوک معرفی نمی کنی؟
کوک: لی ات دوست دخترمه. ات دوستای من نامجون، جین، شوگا، جیهوپ و جیمین، تهیونگم که دیدی جینا دوست دختر جین، هانیول دوست دختر شوگا، کاملیا دوست دختر نامجون، میسو رو میشناسی البته جیمینو جیهوپ همچنان سینگل به گورن (اعضا ی گلمون وارد میشونددددد (و البته جاذّاب))
جیمین: یه بار دیگه بگی سینگل به گورن من میدونم و تو!
ات: خوشوقتم ...باخنده...
نشستم. سمت چپم جونگ کوک و سمت راستم میسو بود.
ته: حالا نسبت شما دوتا چیه؟
ات و میسو: دوست صمیمی من
جیهوپ: هماهنگ بودن فقط شما!
ات و میسو: یااااااا
ات و میسو: فکر کنم حرف نزنم بهتر باشه
ات و میسو: دیگه حرف نمی زنم
میسو: البته فقط یکیمون حرف بزنه هم خوبه آ
کل جمع شروع کردن خندیدن
یکم که گذشت آهنگ پخش شد و اعضا با دوست دختراشون رفتن وسط. جونگ کوک و جیمین و جیهوپم رفته بودن اونور با چند نفر حرف میزدن.
منم نشسته بودم که اون مونهو اِه؟ اون دیگه اینجا چی کار می کنه؟ همینو کم داشتیم!
(لی مونهو کیست؟ پسرعموی ات. به شدت سرتخ و حال بهم زن. ات رو دوست داره ولی ات حالش از اون بهم می خوره. 21سالشه)
(عکسش اسلاید 3)
اومد جلو: خانوم ات افتخار رقص میدین؟...با لحن حال بهم زنش...
ات: خودم بخوام برقصم دوست پسرم هست نیازی به جنابعالی نیست!
مونهو: یادم نیست با کس دیگه ای به جز من بوده باشی؟
ات: من هیچوقت از توی آشغال خوشم نیومده چه برسه بخوام باهات باشم! ...با عصبانیت...
همونجوری وایساده بود زل زل منو نگاه می کرد
ات: برو! گمشو! مونهو! ...شمرده شمرده و با عصبانیت...
مونهو: تو کی باشی که به من دستور بدی؟
کوک اومد: دوست دختر منه! امری داری؟
مونهو: نه نه ...جیم شد...
کوک: تو اونو از کجا میشناسی؟
ات: متاسفانه پسرعمومه، منو دوست داره و من حالم ازش بهم می خوره! مگه اون اسکول خان مافیاست؟
کوک: مافیاست ولی همه کارارو باباش به اسمش می کنه!
دستشو اورد جلو: حالا خانوم افتخار رقص میدن؟
تعجب کردم: بله!
رفتیم وسط و رقصیدیم! آهنگ مورد علاقم پخش شد! رقصیدن با جونگ کوک خیلی حس خوبی بود!
بعد از 10 مین همه پراکنده شدن. می خواستیم بریم بشینیم که من گفتم: تو برو من میرم آرایشمو تمدید کنم بیام.
کوک: باشه
سمت WC رفتم. آرایشمو جلوی آینه تمدید کردم. خواستم برگردم که یه مردی اومد داخل! خواستم از کنارش رد بشم که دستمو گرفت.
$: اووو خانوم خوشگله!
خواستم برم که دستمو محکم تر گرفت.
$: نه نه نه نمی تونی در بری!
همونجوری که دستمو گرفته بود منو چسبوند به دیوار.
(گیلی گیلی گیل گیلی)
ولی من وانشاتی ندیدم که بره مهمونی و این اتفاق براش نیفته
سوار ماشین شدیم.
کوک: ات همه کسایی که اونجان مافیان کاری به کار کسی نداشته باش و پیش خودم بمون. خب؟
ات: باشه
به بار رسیدیم. وقتی رفتیم داخل یه نفر اومد سمتمون
ته: سلام کوکیا خوشحالم اومدی! خانم کنارتو معرفی نمی کنی؟
کوک: سلام تهیونگ ات دوست دخترمه
ته: خوشوقتم! کوکی بیاین بریم اونجا پیش ما بشینین
دنبال کسی که فکر کنم اسمش تهیونگ بود رفتیم. رسیدیم به میزی که 5تا پسر و 4تا دختر نشسته بودن. اون میسو نیست؟
(لی میسو کیست؟ دختری کیوت و مهربون و شجاع دوست صمیمی ات قبل از اومدن به عمارت جونگ کوک 19سالشه)
(عکس میسو اسلاید 2)
ات: میسو؟
میسو: ات!
خودش بود. بلند شد و بغلم کرد.
میسو: کجا رفتی یهویی دختر! ترسیدم نکنه اون مرتیکه یعنی بابات بلایی سرت اورده باشه! تو چرا اینجایی؟
ات: دوست دختر جونگ کوکم
میسو: من دوست دختر تهیونگم
ته: اهم اهم
کوک: آشنا در اومدن ...با خنده...
جین: کوک معرفی نمی کنی؟
کوک: لی ات دوست دخترمه. ات دوستای من نامجون، جین، شوگا، جیهوپ و جیمین، تهیونگم که دیدی جینا دوست دختر جین، هانیول دوست دختر شوگا، کاملیا دوست دختر نامجون، میسو رو میشناسی البته جیمینو جیهوپ همچنان سینگل به گورن (اعضا ی گلمون وارد میشونددددد (و البته جاذّاب))
جیمین: یه بار دیگه بگی سینگل به گورن من میدونم و تو!
ات: خوشوقتم ...باخنده...
نشستم. سمت چپم جونگ کوک و سمت راستم میسو بود.
ته: حالا نسبت شما دوتا چیه؟
ات و میسو: دوست صمیمی من
جیهوپ: هماهنگ بودن فقط شما!
ات و میسو: یااااااا
ات و میسو: فکر کنم حرف نزنم بهتر باشه
ات و میسو: دیگه حرف نمی زنم
میسو: البته فقط یکیمون حرف بزنه هم خوبه آ
کل جمع شروع کردن خندیدن
یکم که گذشت آهنگ پخش شد و اعضا با دوست دختراشون رفتن وسط. جونگ کوک و جیمین و جیهوپم رفته بودن اونور با چند نفر حرف میزدن.
منم نشسته بودم که اون مونهو اِه؟ اون دیگه اینجا چی کار می کنه؟ همینو کم داشتیم!
(لی مونهو کیست؟ پسرعموی ات. به شدت سرتخ و حال بهم زن. ات رو دوست داره ولی ات حالش از اون بهم می خوره. 21سالشه)
(عکسش اسلاید 3)
اومد جلو: خانوم ات افتخار رقص میدین؟...با لحن حال بهم زنش...
ات: خودم بخوام برقصم دوست پسرم هست نیازی به جنابعالی نیست!
مونهو: یادم نیست با کس دیگه ای به جز من بوده باشی؟
ات: من هیچوقت از توی آشغال خوشم نیومده چه برسه بخوام باهات باشم! ...با عصبانیت...
همونجوری وایساده بود زل زل منو نگاه می کرد
ات: برو! گمشو! مونهو! ...شمرده شمرده و با عصبانیت...
مونهو: تو کی باشی که به من دستور بدی؟
کوک اومد: دوست دختر منه! امری داری؟
مونهو: نه نه ...جیم شد...
کوک: تو اونو از کجا میشناسی؟
ات: متاسفانه پسرعمومه، منو دوست داره و من حالم ازش بهم می خوره! مگه اون اسکول خان مافیاست؟
کوک: مافیاست ولی همه کارارو باباش به اسمش می کنه!
دستشو اورد جلو: حالا خانوم افتخار رقص میدن؟
تعجب کردم: بله!
رفتیم وسط و رقصیدیم! آهنگ مورد علاقم پخش شد! رقصیدن با جونگ کوک خیلی حس خوبی بود!
بعد از 10 مین همه پراکنده شدن. می خواستیم بریم بشینیم که من گفتم: تو برو من میرم آرایشمو تمدید کنم بیام.
کوک: باشه
سمت WC رفتم. آرایشمو جلوی آینه تمدید کردم. خواستم برگردم که یه مردی اومد داخل! خواستم از کنارش رد بشم که دستمو گرفت.
$: اووو خانوم خوشگله!
خواستم برم که دستمو محکم تر گرفت.
$: نه نه نه نمی تونی در بری!
همونجوری که دستمو گرفته بود منو چسبوند به دیوار.
(گیلی گیلی گیل گیلی)
ولی من وانشاتی ندیدم که بره مهمونی و این اتفاق براش نیفته
۸.۴k
۲۵ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.