اشتباهی عاشق مافیا شدم p1
ا.ت : یه دختر زیبا ، شوخ ،بامزه ، ولی در برابر پسرا جدی .
تهیونگ : یه پسر جذاب ، دختر کش ، شوخ و بامزه ولی تو کارش بسار جدیه .
ویو ا.ت
مثل همیشه با الارم گوشیم بیدار شدم رفتم دستشویی کارای لازمو کردم بعد یه ارایش لایت کردمو لباس خوشگلمو پوشیدم رفتم پایین برای صبحونه
ا.ت : اجوما
اجوما : بله دخترم تو اشپزخونم
ا.ت : مامانم و بابام کجان ؟
اجوما : رفتن فرودگاه استقبال عموت اینا از فرانسه برگشتن
ا.ت : چی ؟؟ چرا کسی چیزی بهم نگفت ؟؟
اجوما : نیازی به دونستنت نبود
ا.ت : اجومااا ( عصبانی کیوت )
اجوما : شوخی کردم بیا صبحونتو بخور الاناست که برسن
ا.ت صبحونشو سریع خورد بعد رفت جلوی تی وی تا فیلم ببینه که زنگ در خورد
ویو ا.ت
میخواستم فیلم ببینم که یهو صدای در اومد
اجوما رفت درو باز کنه منم پشت سرش رفتم
در باز شد مامانم با بابامو عموم و زن عموم اومدن داخل داشتم خیلی گرم احوال پرسی میکردم و بغلشون می کردم که یهو ...
تهیونگ : یه پسر جذاب ، دختر کش ، شوخ و بامزه ولی تو کارش بسار جدیه .
ویو ا.ت
مثل همیشه با الارم گوشیم بیدار شدم رفتم دستشویی کارای لازمو کردم بعد یه ارایش لایت کردمو لباس خوشگلمو پوشیدم رفتم پایین برای صبحونه
ا.ت : اجوما
اجوما : بله دخترم تو اشپزخونم
ا.ت : مامانم و بابام کجان ؟
اجوما : رفتن فرودگاه استقبال عموت اینا از فرانسه برگشتن
ا.ت : چی ؟؟ چرا کسی چیزی بهم نگفت ؟؟
اجوما : نیازی به دونستنت نبود
ا.ت : اجومااا ( عصبانی کیوت )
اجوما : شوخی کردم بیا صبحونتو بخور الاناست که برسن
ا.ت صبحونشو سریع خورد بعد رفت جلوی تی وی تا فیلم ببینه که زنگ در خورد
ویو ا.ت
میخواستم فیلم ببینم که یهو صدای در اومد
اجوما رفت درو باز کنه منم پشت سرش رفتم
در باز شد مامانم با بابامو عموم و زن عموم اومدن داخل داشتم خیلی گرم احوال پرسی میکردم و بغلشون می کردم که یهو ...
۵.۱k
۰۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.