فروردین ماه خونه عموم بودم ...بعد میخواستیم برای هفتم مام
فروردین ماه خونه عموم بودم ...بعد میخواستیم برای هفتم مامان بزرگم بریم مکانی که مجلس داشتیم ...من یه کت تقریبا کوتاه مشکی با شلوار بگ و شال مشکی تنم بود و همچین زیر سارافونی مشکی...از اتاق بیرون اومدم و از جلو خانواده پدری رد شدم و سمت اُپن رفت ...یکدفعه حس عجیب و غریبی سراغم اومد برگشتم پشتم سرم رو نگاهی انداختم دیدم پسر عموم که روی مبل نشسته بود و دستهاش روی پاهاش بود و خودش هم یکم خم بود (حالت گنگ طوری...امیدوارم بفهمید منظورمه😂)...داره بهم نگاه میکنه ...همین که برگشتم روش رو کرد اون ور ...
فقط گفتم که یکم نظر بدید تو کامنت ها و باهاتون حرف بزنم ...:)
#bts#army#fake#BTS#ARMY#BANGTAN#JIN
فقط گفتم که یکم نظر بدید تو کامنت ها و باهاتون حرف بزنم ...:)
#bts#army#fake#BTS#ARMY#BANGTAN#JIN
۱۶.۹k
۳۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.