فقط یک دختر ۱۵ ساله. ( پارت ۵)
سنگ کاغذ بازی کردیم که اترین برد اترین رفت در یکی از اتاق هارو باز کرد اتاقش ابی بود ورفت توش
بعد این ۳ نفر بازی کردن کا ملیسا برد و ملیسا اتاق قرمز انتخاب کرد و رفت وسایل هاشو بچینه من و روشا نشستیم باز یکردیم اون برد و رفت دریک اتاق باز کرد اتاق اون زرد بود ومنم رفتم در اتاق آخر باز کردم با چیزی که دیدی بودم شوکه شدم همون رنگیه دوست دارم وای این آتاقم مانند بهشت بود رفتم یخورده چرخیدم وسایلم چیدیم و خودمو پرت کردم رو تخت ای خدا این اتاق خوب دلپذیر از من نگیر گوشیمو برداشتم یه آهنگ گذاشتم و خوابیدم
اتاق ها
اتاق ۱ : برای اترین
اتاق ۲:برای ملیسا
اتاق ۳ :برای روشا
اتاق ۴:برای پارمیس
بعد این ۳ نفر بازی کردن کا ملیسا برد و ملیسا اتاق قرمز انتخاب کرد و رفت وسایل هاشو بچینه من و روشا نشستیم باز یکردیم اون برد و رفت دریک اتاق باز کرد اتاق اون زرد بود ومنم رفتم در اتاق آخر باز کردم با چیزی که دیدی بودم شوکه شدم همون رنگیه دوست دارم وای این آتاقم مانند بهشت بود رفتم یخورده چرخیدم وسایلم چیدیم و خودمو پرت کردم رو تخت ای خدا این اتاق خوب دلپذیر از من نگیر گوشیمو برداشتم یه آهنگ گذاشتم و خوابیدم
اتاق ها
اتاق ۱ : برای اترین
اتاق ۲:برای ملیسا
اتاق ۳ :برای روشا
اتاق ۴:برای پارمیس
۷۱۳
۱۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.