دنیای عجیب9(به سختی😩)
جنی و تهیونگ وقتی میرن پیش بقیه میبینن نیستن.
جنی:شاید جیسو رو اوردن و اونا هم رفتن پیشش.
-اره اونجا رو ببین
تهیونگ به یه اتاق اشاره میکنه که جیسو روی تخته و دخترا و جین هم پیششن.
جنی:بیا بریم پیشش.
-باش
جنی میرو تو و میگه جیسو خوبی؟
-سلام جنی.اره خوبم فقط سرم یکم درد میکنه(هرچند فکر نمیکنم چاقو خوردن کاری به سردرد و اینجا داشته باشه...ولی شما فکر کنید به خاطر دارو و این چیزاست😂)
جین:میشه یه لحظه برین بیرون؟؟
جنی سریع قضیه رو میفهمه و میخنده و میگه:باشه ما میریم بیرون که شما راحت باشین😂
جیسو گیج شده بود.🥴
(واییییی مخم کار نمیکنه😂خواهرمم که داره با پیانو ور میره نمیزاره تمرکز کنم😂اگر این پارت بی مزه شد ببخشید دیگه😟)
جین:میدونم الان شرایط خوبی نداری ولی باید یه چیزی رو بهت بگم دیگه نمیتونم پیش خودم نگهش دارم.
-چی رو؟
جین با صدای اروم ولی تند میگه:من دوست دارم.
جیسو میخنده و میگه:چجوری انتظار داری بفهمم چی میگی😂؟
-من......دوووووو.......ستتتتتت.......دارم
جیسو شوکه شده😲(دقیقا همین جوری تصور کنین😂جیسو:به جای اینکه منو مسخره کنی دنبال یه کلمه بگرد که به عنوان جواب بگم😐من:گفتم که مخم کار نمیکنه خودت یه چیزی در بیار🙂جیسو:ببین چجوری بهتر از تو دیالوگ در میارم😌من:میبینیم😒)
جیسو:من میتونم داشته باشم😄(من:بد نبود😐جیسو:استرس داشتم خب😶من:بابا این داستانهههه جیسو:ضد حال نزن دیگه بزار حس بگیرم😩من:🤐)
جیسو:راستی واسه همین بود که وقتی کای منو برد اومدی دنبالم؟
جین:اره.خواستم برم بیرون که دیدم بیهوشت کرد.
خب دیگه این پارتم تمام به زور تا همینجا نوشتم🙂حالا باید یه ساعت روی قضیه رزمین فکر کنم😫😫هر کسی اول پیشنهاد بده واسه رزمین همونجوری مینویسم توروخداااا کمک کنیییید😭😭😭😭😭😂
#کمک_به_مخ_تعطیل_شدگان
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره
جنی:شاید جیسو رو اوردن و اونا هم رفتن پیشش.
-اره اونجا رو ببین
تهیونگ به یه اتاق اشاره میکنه که جیسو روی تخته و دخترا و جین هم پیششن.
جنی:بیا بریم پیشش.
-باش
جنی میرو تو و میگه جیسو خوبی؟
-سلام جنی.اره خوبم فقط سرم یکم درد میکنه(هرچند فکر نمیکنم چاقو خوردن کاری به سردرد و اینجا داشته باشه...ولی شما فکر کنید به خاطر دارو و این چیزاست😂)
جین:میشه یه لحظه برین بیرون؟؟
جنی سریع قضیه رو میفهمه و میخنده و میگه:باشه ما میریم بیرون که شما راحت باشین😂
جیسو گیج شده بود.🥴
(واییییی مخم کار نمیکنه😂خواهرمم که داره با پیانو ور میره نمیزاره تمرکز کنم😂اگر این پارت بی مزه شد ببخشید دیگه😟)
جین:میدونم الان شرایط خوبی نداری ولی باید یه چیزی رو بهت بگم دیگه نمیتونم پیش خودم نگهش دارم.
-چی رو؟
جین با صدای اروم ولی تند میگه:من دوست دارم.
جیسو میخنده و میگه:چجوری انتظار داری بفهمم چی میگی😂؟
-من......دوووووو.......ستتتتتت.......دارم
جیسو شوکه شده😲(دقیقا همین جوری تصور کنین😂جیسو:به جای اینکه منو مسخره کنی دنبال یه کلمه بگرد که به عنوان جواب بگم😐من:گفتم که مخم کار نمیکنه خودت یه چیزی در بیار🙂جیسو:ببین چجوری بهتر از تو دیالوگ در میارم😌من:میبینیم😒)
جیسو:من میتونم داشته باشم😄(من:بد نبود😐جیسو:استرس داشتم خب😶من:بابا این داستانهههه جیسو:ضد حال نزن دیگه بزار حس بگیرم😩من:🤐)
جیسو:راستی واسه همین بود که وقتی کای منو برد اومدی دنبالم؟
جین:اره.خواستم برم بیرون که دیدم بیهوشت کرد.
خب دیگه این پارتم تمام به زور تا همینجا نوشتم🙂حالا باید یه ساعت روی قضیه رزمین فکر کنم😫😫هر کسی اول پیشنهاد بده واسه رزمین همونجوری مینویسم توروخداااا کمک کنیییید😭😭😭😭😭😂
#کمک_به_مخ_تعطیل_شدگان
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره
۸.۸k
۱۶ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.