عشق قدیمی p10
توی ماشین بودم هیچ حرفی رد وبدل نمیشد جیهوپ خیلی ساکت بود برعکس همیشه
جنی:امروز چت شده
جیهوپ:چیزی نیس
جنی:واقعا انتظار داری باور کنم
جیهوپ گفتم چیزی نیس(داد)
جنی:باشه باشه آروم
تا خونه هیچ حرفی نزدیم وقتی هم رفتیم خونه فورا رفت توی اتاقش منم رفتم تو اتاق و لباسام رو درآوردم رفتم تو حموم وان رو پر آب کردم رفتم تو وان نشستم بعد 10مین از حموم در امدم وبدون ایکه موهام رو خشک کنم رفتم رو تخت یاد خاطرات خشم با تهیونگ افتادم چقد روزای خوبی بود توی همین فکرا بودم ک خوابم برد
ویو تهیونگ
از خواب بیدار شدم حس کردم دست یکی دور کمرمه پشتم رو نگا کردم ببینم کیه یورا بودم کامل برگشتم سمتش یکم نگاش کردم اما نمیدونم چرا هیچ حس خاصی بهش نداشتم دوسش داشتم اما اووووف دیگه چیزی نمیدونم منم دستامو دورش حلقه کردم و ب خودم چسبوندم اونم کم کم چشاشو باز کرد
یورا:صب بخیر
ته:صب بخیر
ته:بابت دیروز ازت
با بوسش حرفم قط شد اولش تعجب کردم بعدش منم همراهیش کردم بعد 5مین از هم جدا شدیم
یورا :من معذرت میخوام نباید اون حرفا رو میگفتم
ته:اشکالی نداره پیشانیش رو بوسیدم
ته:من میرم حموم
یورا:منم میام
ته:یورا حالت خوبه چیزی شده
یورا:مگه قرار نیس زنت بشم
ته:اره
یورا:خب دیگه چ فرقی میکنه الان یا بعد ازدواج
ته:فهمیدم عشقم
خواستم پاشم ک دسمتو گرفت
ته:چیزی شده
یورا:میخوام ی چیزی بهت بگم
ته:یورا منو نگران نکن
یورا:من.....من وقتی
دیدم داره گریه میکنه
ته :مجبور نیستی الان بگی
یورا:اشکاشو پاک کرد نه باید بگم من وقتی پونزده سالم بود
گریه هاش دوباره شدت گرفتن منم بغلش کردم میدونستم میخواست چی بگه
ته:فهمیدم نیازی نیس بگی
همون جوری توی بغلم بودم و گریه میکرد اشکاشو پاک کردم
ته:میخوای بریم حموم
یورا:بریم
براید استایل بغلش کردم و بردمش حموم لباس هاشو در آورد منم در آوردم خیلی بدن زریفی داشت رفتیم زیر دوش داشت موهاشو میشست چشماشو بسته بود رفتم نزدیکش کمرشو گرفتم لبامو گذاشتم رو لباش مک عمیقی از لباش گرفتم یکم ازش دور شدم
ته:خیلی دوست دارم
یورا:منم همین طور
بعد 20مین رفتیم بیرون ساعت 2 بود کی حوصله داشت غذا درست کنه 4 تا پیتزا سفارش دادم بعد چند دقیقه اوردنش
ته :پیتزا ها رسید
یورا:هورااا
ته:میخوای یه فیلم بزارم
یورا:اره
ته:خب این خوبه
یه فیلم صحنه دار انتخاب کرده بودم افتاد قسمت صحنه دار ها ی نگا ب یورا انداختم سرشو گذاشت رو شونم با دستام صورتشو قاب کردم لبامو گذاشتم رو لباش (اسمات)
جنی:امروز چت شده
جیهوپ:چیزی نیس
جنی:واقعا انتظار داری باور کنم
جیهوپ گفتم چیزی نیس(داد)
جنی:باشه باشه آروم
تا خونه هیچ حرفی نزدیم وقتی هم رفتیم خونه فورا رفت توی اتاقش منم رفتم تو اتاق و لباسام رو درآوردم رفتم تو حموم وان رو پر آب کردم رفتم تو وان نشستم بعد 10مین از حموم در امدم وبدون ایکه موهام رو خشک کنم رفتم رو تخت یاد خاطرات خشم با تهیونگ افتادم چقد روزای خوبی بود توی همین فکرا بودم ک خوابم برد
ویو تهیونگ
از خواب بیدار شدم حس کردم دست یکی دور کمرمه پشتم رو نگا کردم ببینم کیه یورا بودم کامل برگشتم سمتش یکم نگاش کردم اما نمیدونم چرا هیچ حس خاصی بهش نداشتم دوسش داشتم اما اووووف دیگه چیزی نمیدونم منم دستامو دورش حلقه کردم و ب خودم چسبوندم اونم کم کم چشاشو باز کرد
یورا:صب بخیر
ته:صب بخیر
ته:بابت دیروز ازت
با بوسش حرفم قط شد اولش تعجب کردم بعدش منم همراهیش کردم بعد 5مین از هم جدا شدیم
یورا :من معذرت میخوام نباید اون حرفا رو میگفتم
ته:اشکالی نداره پیشانیش رو بوسیدم
ته:من میرم حموم
یورا:منم میام
ته:یورا حالت خوبه چیزی شده
یورا:مگه قرار نیس زنت بشم
ته:اره
یورا:خب دیگه چ فرقی میکنه الان یا بعد ازدواج
ته:فهمیدم عشقم
خواستم پاشم ک دسمتو گرفت
ته:چیزی شده
یورا:میخوام ی چیزی بهت بگم
ته:یورا منو نگران نکن
یورا:من.....من وقتی
دیدم داره گریه میکنه
ته :مجبور نیستی الان بگی
یورا:اشکاشو پاک کرد نه باید بگم من وقتی پونزده سالم بود
گریه هاش دوباره شدت گرفتن منم بغلش کردم میدونستم میخواست چی بگه
ته:فهمیدم نیازی نیس بگی
همون جوری توی بغلم بودم و گریه میکرد اشکاشو پاک کردم
ته:میخوای بریم حموم
یورا:بریم
براید استایل بغلش کردم و بردمش حموم لباس هاشو در آورد منم در آوردم خیلی بدن زریفی داشت رفتیم زیر دوش داشت موهاشو میشست چشماشو بسته بود رفتم نزدیکش کمرشو گرفتم لبامو گذاشتم رو لباش مک عمیقی از لباش گرفتم یکم ازش دور شدم
ته:خیلی دوست دارم
یورا:منم همین طور
بعد 20مین رفتیم بیرون ساعت 2 بود کی حوصله داشت غذا درست کنه 4 تا پیتزا سفارش دادم بعد چند دقیقه اوردنش
ته :پیتزا ها رسید
یورا:هورااا
ته:میخوای یه فیلم بزارم
یورا:اره
ته:خب این خوبه
یه فیلم صحنه دار انتخاب کرده بودم افتاد قسمت صحنه دار ها ی نگا ب یورا انداختم سرشو گذاشت رو شونم با دستام صورتشو قاب کردم لبامو گذاشتم رو لباش (اسمات)
۴.۳k
۲۷ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.