دوستان اگه بد شده معذرت میخوام
برده بی نقص من پارت ۲
ویو ا.ت
کوک براید بغلم کرد و گذاشت رو تخت روم خیمه زد و دکمه هام و باز کردو زمزمه وار دم گوشم گفت
کوک = میخوام حست کنم کیتن حق مخالفت هم نداری
از شدت ترس هیچی نگفتم که بعد چند دقیقه ارباب لباسای منو و خودش رو دراورد و نزدیک لبم شد که صدای در اومد
اجوما = ارباب پدرتون کارتون دارن
کوک = باش اومدم
ویو کوک
اخه چرا الان اینهمه وقت از رو ا.ت بلند شدم و کاملا جدی گفتم
کوک = امیدوارم جرات اینو نداشته باشی که از دست ددی ایت فرار کنی
بعد این حرف از اتاق رفتم بیرون
ویو ا.ت
هان؟ ددی؟ این؟ عمرا ( از خداتم باشه بیشعور)
فک کرده به حرفش گوش میدم مگه خرم ( دوستان تا اینجا تو ذهنش با خودش حرف زده)
از رو تخت بلند شدم و لباسام رو برداشتم اومدم لباسمو تنم کنم که دستم به سمت عقب کشیده شد و بدنم محکم به سمت دیوار هل داده شد سرمو بلند کردم و دیدم ارباب وای بگا رفتم
ویو کوک
گوشیم رو جا گذاشته بودم پس دوباره رفتم اتاق و دیدم ا.ت داره لباس میپوشه خیلی عصبی شدم و سریع دستشو گرفتم و چسبوندمش به دیوار و با عصبانیت گفتم
کوک = چرا پاشدی
ا.ت = ب.... ب.....ببخشید
کوک= الان معذرت خواهی فایده نداره نباید ددی رو عصبی کنی
ویو ا.ت
بعد حرفش منو پرت کرد رو تخت و روم خیمه زد (بقیش با ذهن مریضتون)
{ پرش زمانی صبح }
ببخشید که کم عه
میدونم بد شده ولی نظرتون؟؟؟
شرایط پارت بعد
کامنت ۱۰
لایک ۱۰
ویو ا.ت
کوک براید بغلم کرد و گذاشت رو تخت روم خیمه زد و دکمه هام و باز کردو زمزمه وار دم گوشم گفت
کوک = میخوام حست کنم کیتن حق مخالفت هم نداری
از شدت ترس هیچی نگفتم که بعد چند دقیقه ارباب لباسای منو و خودش رو دراورد و نزدیک لبم شد که صدای در اومد
اجوما = ارباب پدرتون کارتون دارن
کوک = باش اومدم
ویو کوک
اخه چرا الان اینهمه وقت از رو ا.ت بلند شدم و کاملا جدی گفتم
کوک = امیدوارم جرات اینو نداشته باشی که از دست ددی ایت فرار کنی
بعد این حرف از اتاق رفتم بیرون
ویو ا.ت
هان؟ ددی؟ این؟ عمرا ( از خداتم باشه بیشعور)
فک کرده به حرفش گوش میدم مگه خرم ( دوستان تا اینجا تو ذهنش با خودش حرف زده)
از رو تخت بلند شدم و لباسام رو برداشتم اومدم لباسمو تنم کنم که دستم به سمت عقب کشیده شد و بدنم محکم به سمت دیوار هل داده شد سرمو بلند کردم و دیدم ارباب وای بگا رفتم
ویو کوک
گوشیم رو جا گذاشته بودم پس دوباره رفتم اتاق و دیدم ا.ت داره لباس میپوشه خیلی عصبی شدم و سریع دستشو گرفتم و چسبوندمش به دیوار و با عصبانیت گفتم
کوک = چرا پاشدی
ا.ت = ب.... ب.....ببخشید
کوک= الان معذرت خواهی فایده نداره نباید ددی رو عصبی کنی
ویو ا.ت
بعد حرفش منو پرت کرد رو تخت و روم خیمه زد (بقیش با ذهن مریضتون)
{ پرش زمانی صبح }
ببخشید که کم عه
میدونم بد شده ولی نظرتون؟؟؟
شرایط پارت بعد
کامنت ۱۰
لایک ۱۰
۹.۷k
۱۰ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.