روز خوب یا بد(پات دو)
با لبخند برگشت سمتت که تعجب ثردی تو بایه مرده خوش چرا با موهای بلند و دندون هایه تیز مواجه شدی راحت میشد بهش گفت گربه که با صداش به خودت امدی که گفت
نه جایه کسی نیست می توانید بشینید.
یکم گذشت که صدایه گوشیش بلند شد گوشیو جواب داد و از گوشش دور کرد
صدای پشت تلفن: باجی همین الا برگرد اینجا خیره سرت امروز روزه استخدامه بعد تو پاشدی رفتی بیرون ول گردی.
باجی: باشه چیفویو الا میام.
بدون منتظر جوابی شدن قعط کرد. برگشت رو به تو و گفت
باجی: دنبال کار میگردی
(به روزنامه ی روی میز اشاره میکنه)
ا/ت: اره. اگار شماهم استخدام میکنید میشه یه سر برای مصاحبه بیام.
باجی: خیله خوب اصلا چه کاریه به نظرم همین الانشم استخدامی
ا/ت: چه جوری شما حتما نمیدونین من چه جور ادمیم
باجی: دستایه با ظرافتی داری پی اهل دعوا نیستی از طرز حرف زدنت معلومه ادم اجتماعی هستی و معلومه عاشق گربه هایی پس تو به درد ما می خوری.
اون تورو با خودش برد و استخدام شدی اون به مرور زمان عاشقت شد و باهم ازدواج کردین مبارکهههههه
(شرمنده اخرش بد شد😣😅😥)
نه جایه کسی نیست می توانید بشینید.
یکم گذشت که صدایه گوشیش بلند شد گوشیو جواب داد و از گوشش دور کرد
صدای پشت تلفن: باجی همین الا برگرد اینجا خیره سرت امروز روزه استخدامه بعد تو پاشدی رفتی بیرون ول گردی.
باجی: باشه چیفویو الا میام.
بدون منتظر جوابی شدن قعط کرد. برگشت رو به تو و گفت
باجی: دنبال کار میگردی
(به روزنامه ی روی میز اشاره میکنه)
ا/ت: اره. اگار شماهم استخدام میکنید میشه یه سر برای مصاحبه بیام.
باجی: خیله خوب اصلا چه کاریه به نظرم همین الانشم استخدامی
ا/ت: چه جوری شما حتما نمیدونین من چه جور ادمیم
باجی: دستایه با ظرافتی داری پی اهل دعوا نیستی از طرز حرف زدنت معلومه ادم اجتماعی هستی و معلومه عاشق گربه هایی پس تو به درد ما می خوری.
اون تورو با خودش برد و استخدام شدی اون به مرور زمان عاشقت شد و باهم ازدواج کردین مبارکهههههه
(شرمنده اخرش بد شد😣😅😥)
۴.۳k
۱۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.