hard thief part. 20
-خب بگم دیگه
ته مین: چی رو؟
- با تهیونگ 😈
ته مین:نهههههه بابا دوست عادیم
- خب اره دیگه همه رابطه ها از همین دوستای عادی شروع میشه (حرفی از مادر عروس😂)
ته مین: نمیدونم
- ته مینننن بگووووو واقعا هیچ حسی بهش نداری؟
ته مین: راستشو بخوای چرا ولی میترسم بهش بگم
-هوراااااااااا حدسم درست بود
ته مین: کوفت یاااااااااا این چیه دستتت
-اهااا اینو می گی حلقمه 😁😁با یونگی رفتیم بیرون بعد بهم عتراف کرد و در خواست ازدواج داد بهم
ته مین: عررررررررررررررر
-😂😂منم قبول کردم
ته مین: وایییییی خیلییییییی خوشحالممم
سنای: سلااااااام بر یونسو خوشگله
ته مین: به سانی جون چطوری
-سلام سانی
سانی: عه ته مین تو هم هستی خوبم مرسی
ته مین : خوبم 😁
سانی: خب داشتین غیبت کی رو می کردین منم بیام
ته مین: هیچی داشتم عر میزدم سر انگشتر یونسو
سانی: کدوم؟؟
- این
سانی: عررررررررررررررر نگو بهت درخواست داده
- اره داد😁
سانی: وای یونسو باورم نمیشه هیونگ به هیچ دختری نگاه نمی کرد موندم چطوری دلشو بردی که بهت حتی درخواستم داده
-دیگه ما اینم دل بر خوبی هستیم 😂😂
ته مین و سانی:😂😂😂😂
یک دفعه صدای ناله امد
ته مین:چی بود😐
- صدای ناله بود😐
سانی: مال کی بود؟ 😐
- من فکر کنم بدونم 😐صدای ناله جیمین و کوک بود فکر کنم
سانی: اوه اوه پس جیمین چند روز تو تخت دستور میده
ته مین: اوه دلم به حال جیمین سوخت
یونگی: یونسووو؟؟
ته مین: برو اقاتون صدات می کنه😂
- بی ادب من میرم بعدا همو میبینم فعلا
سانی : فعلا😁
ته مین: بای 😘
در اتاقو باز کردمو دیدم یونگی از ته راه رو منو داره صدا می کنه
- جانم؟؟
سمتش بدو کردمو رو به روش وایستادم
- جانم یونگی؟
+ نمیای بریم بخوابیم؟
- من میرم تو اتاقم دیگه
+ نه دیگه بیا کنار هم بخوابیم
- یونگیییییی
+ «ادا یونسو رو در میاره»یونسووووو
خندم گرفت از این که ادا مو در اوردم😂
+ بریم؟
- بریم پیشه مظلومه
رفتیم خوابیدم و چشمامو بستم و خوابم برد
ادامه پست بعدی
ته مین: چی رو؟
- با تهیونگ 😈
ته مین:نهههههه بابا دوست عادیم
- خب اره دیگه همه رابطه ها از همین دوستای عادی شروع میشه (حرفی از مادر عروس😂)
ته مین: نمیدونم
- ته مینننن بگووووو واقعا هیچ حسی بهش نداری؟
ته مین: راستشو بخوای چرا ولی میترسم بهش بگم
-هوراااااااااا حدسم درست بود
ته مین: کوفت یاااااااااا این چیه دستتت
-اهااا اینو می گی حلقمه 😁😁با یونگی رفتیم بیرون بعد بهم عتراف کرد و در خواست ازدواج داد بهم
ته مین: عررررررررررررررر
-😂😂منم قبول کردم
ته مین: وایییییی خیلییییییی خوشحالممم
سنای: سلااااااام بر یونسو خوشگله
ته مین: به سانی جون چطوری
-سلام سانی
سانی: عه ته مین تو هم هستی خوبم مرسی
ته مین : خوبم 😁
سانی: خب داشتین غیبت کی رو می کردین منم بیام
ته مین: هیچی داشتم عر میزدم سر انگشتر یونسو
سانی: کدوم؟؟
- این
سانی: عررررررررررررررر نگو بهت درخواست داده
- اره داد😁
سانی: وای یونسو باورم نمیشه هیونگ به هیچ دختری نگاه نمی کرد موندم چطوری دلشو بردی که بهت حتی درخواستم داده
-دیگه ما اینم دل بر خوبی هستیم 😂😂
ته مین و سانی:😂😂😂😂
یک دفعه صدای ناله امد
ته مین:چی بود😐
- صدای ناله بود😐
سانی: مال کی بود؟ 😐
- من فکر کنم بدونم 😐صدای ناله جیمین و کوک بود فکر کنم
سانی: اوه اوه پس جیمین چند روز تو تخت دستور میده
ته مین: اوه دلم به حال جیمین سوخت
یونگی: یونسووو؟؟
ته مین: برو اقاتون صدات می کنه😂
- بی ادب من میرم بعدا همو میبینم فعلا
سانی : فعلا😁
ته مین: بای 😘
در اتاقو باز کردمو دیدم یونگی از ته راه رو منو داره صدا می کنه
- جانم؟؟
سمتش بدو کردمو رو به روش وایستادم
- جانم یونگی؟
+ نمیای بریم بخوابیم؟
- من میرم تو اتاقم دیگه
+ نه دیگه بیا کنار هم بخوابیم
- یونگیییییی
+ «ادا یونسو رو در میاره»یونسووووو
خندم گرفت از این که ادا مو در اوردم😂
+ بریم؟
- بریم پیشه مظلومه
رفتیم خوابیدم و چشمامو بستم و خوابم برد
ادامه پست بعدی
۱۸.۷k
۱۲ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.