مافیای مدرسه Part 13
×ارباب؟
_بیدار شده؟
×بعله بهش گفتم که از این به بعد به عنوان خدمتکار اینجا کار میکنه
_خوبه
×امممم اگه خدمتکار نمیشد میکشتینش؟
_ن چون هنوز ب دردم میخورد بدنش خیلی خوش فرمه و همینطور تحریک کننده
×(لب پایینیش رو گازگرفت)
_چیه خجالت کشیدی؟
×(سرش رو ب نشانه تایید تکون داد)
_مثل اینکه یادت رفته این بلاها ی روز سر خودت هم اومده
×(اخم کمرنگی روی پیشونیش نشست) ولی اون مال گذشتس ارباب
_ولی جزو زندگیته درضمن اگه یبار دیگه زبون درازی کنی ممکنه سرت رو به باد بدی
×ب.. بله عذر میخوام (رفت)
_هوففففف (گوشیش زنگ خورد تهیونگه)
(علامتش رو یادم رفت 😐 ولش حالا ی چیز میزارم )
/الو کوک؟
_بله تهیونگ چیکارم داری ؟
/دوروزه نیومدی مدرسه چیزی شده؟ _ ن فقط دارم خوش میگذرونم
/با کی؟
_همون دختره.... ات
/هع پس احتمالا دیشب کارشو ساختی مگه ن
_اره ولی هنوز باهاش کار دارم
/پس معلومه ک خیلی بهت خوش گذشته مگه ن؟
_اره
/خب پس من میرم تو هم برو ب خوشگذرونیت برس
_باش بای
/بای
_(رفت سراغ ات)
+(در باز شد و کوک اومد داخل) تا چشمم ب کوک افتاد نفرتم شعله ور شد
_به به میبینم ک بیدار شدی (رفت نزدیک و نزدیکتر)
+از بس ترسیده بودم ضربان قلبم رفته بود بالا و بدتر از اون نفس های داغش روی صورتم بود
_امیدوارم برای امشب اماده باشی
+من امشب نمیتونم
_اگه من بخوام چرا باید بتونی
+نهه (داد) لطفا امشبو بیخیال شو مثل اینکه کار دیشبو یادت رفته نهههه (بغض) من هنوز دلم درد میکنه یکم درکت رو ببر بالا
_(بهش سیلی زد) توی عمارت من حق اینکه بخوای صداتو ببری بالا رو نداری فهمیدی (داد) باشه من امشبو بیخیال میشم ولی فرداشب تنبیه بدتری در انتظارته (رفت بیرون)
+هق..... هق... ازت متنفرمممممم (داد فراوان)
..... ادامه دارد
نکته: ممکنه پارت بعدی مثبت هجده باشه
لایک و کامنت فراموش نشه
بوس بوس بای 😘♥...
_بیدار شده؟
×بعله بهش گفتم که از این به بعد به عنوان خدمتکار اینجا کار میکنه
_خوبه
×امممم اگه خدمتکار نمیشد میکشتینش؟
_ن چون هنوز ب دردم میخورد بدنش خیلی خوش فرمه و همینطور تحریک کننده
×(لب پایینیش رو گازگرفت)
_چیه خجالت کشیدی؟
×(سرش رو ب نشانه تایید تکون داد)
_مثل اینکه یادت رفته این بلاها ی روز سر خودت هم اومده
×(اخم کمرنگی روی پیشونیش نشست) ولی اون مال گذشتس ارباب
_ولی جزو زندگیته درضمن اگه یبار دیگه زبون درازی کنی ممکنه سرت رو به باد بدی
×ب.. بله عذر میخوام (رفت)
_هوففففف (گوشیش زنگ خورد تهیونگه)
(علامتش رو یادم رفت 😐 ولش حالا ی چیز میزارم )
/الو کوک؟
_بله تهیونگ چیکارم داری ؟
/دوروزه نیومدی مدرسه چیزی شده؟ _ ن فقط دارم خوش میگذرونم
/با کی؟
_همون دختره.... ات
/هع پس احتمالا دیشب کارشو ساختی مگه ن
_اره ولی هنوز باهاش کار دارم
/پس معلومه ک خیلی بهت خوش گذشته مگه ن؟
_اره
/خب پس من میرم تو هم برو ب خوشگذرونیت برس
_باش بای
/بای
_(رفت سراغ ات)
+(در باز شد و کوک اومد داخل) تا چشمم ب کوک افتاد نفرتم شعله ور شد
_به به میبینم ک بیدار شدی (رفت نزدیک و نزدیکتر)
+از بس ترسیده بودم ضربان قلبم رفته بود بالا و بدتر از اون نفس های داغش روی صورتم بود
_امیدوارم برای امشب اماده باشی
+من امشب نمیتونم
_اگه من بخوام چرا باید بتونی
+نهه (داد) لطفا امشبو بیخیال شو مثل اینکه کار دیشبو یادت رفته نهههه (بغض) من هنوز دلم درد میکنه یکم درکت رو ببر بالا
_(بهش سیلی زد) توی عمارت من حق اینکه بخوای صداتو ببری بالا رو نداری فهمیدی (داد) باشه من امشبو بیخیال میشم ولی فرداشب تنبیه بدتری در انتظارته (رفت بیرون)
+هق..... هق... ازت متنفرمممممم (داد فراوان)
..... ادامه دارد
نکته: ممکنه پارت بعدی مثبت هجده باشه
لایک و کامنت فراموش نشه
بوس بوس بای 😘♥...
۹.۳k
۲۲ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.