وقتی عضو هشتمی و یادشون رفته تولدته پارت3
همه: مثلا سگ تو ا
ته: راس میگینا
ا. ت: حالا بگزریم
ا. ت رفت جلوی کوک
ا. ت: کوکی جونم ببخشید کیکت خراب شد( با بغض)
کوک: نه ا. ت جونم ناراحت نشو چیزی نشده که
بعد کوک ا. تو بغل کرد
پرش زمانی به موقع خواب
کوک در اتاق ا. ت رو زد
ا. ت: کیه
کوک: منم
ا. ت: منم کیه؟
کوک: ا. ت بازکن دیگه کوکم
ا. ت: اها بیا تو
ا. ت ویو
از رو تخت بلند شدم نشستم
کوک: ا. ت دست درد نکه بابت تولد
ا. ت: نه بابا کاری نکردم که وظیفم بود
کوک: ا. ت خیلی خوبه که تو رو دارم راستی تولد تو کیه
ا. ت: دو هفته بعد
ته: راس میگینا
ا. ت: حالا بگزریم
ا. ت رفت جلوی کوک
ا. ت: کوکی جونم ببخشید کیکت خراب شد( با بغض)
کوک: نه ا. ت جونم ناراحت نشو چیزی نشده که
بعد کوک ا. تو بغل کرد
پرش زمانی به موقع خواب
کوک در اتاق ا. ت رو زد
ا. ت: کیه
کوک: منم
ا. ت: منم کیه؟
کوک: ا. ت بازکن دیگه کوکم
ا. ت: اها بیا تو
ا. ت ویو
از رو تخت بلند شدم نشستم
کوک: ا. ت دست درد نکه بابت تولد
ا. ت: نه بابا کاری نکردم که وظیفم بود
کوک: ا. ت خیلی خوبه که تو رو دارم راستی تولد تو کیه
ا. ت: دو هفته بعد
۹۸.۰k
۲۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.