part6
کوک:صبح بخیر بیبی من:بیبی؟رفتم طرفش یقشو گرفتم من:مرتیکه هنوز هیچی نشده به من میگی بیبیییی کوک:مگه دوسم نداری همه حرفات دیشب کشک بود من:نه کشک نبود واقعیت بود ولی چرا بدون اجازه من کاری کردی کوک:عا پس بخاطر اونه مست بودم چیکار میکردم من:نباید میکردییییی کتکش میزدم میزدم به سینش کمرمو گرفت محکم چسبوندم به خودش یه دفع لبامو محکم بوسید میخواستم ازش جدا شم ولی زورش زیاد بود ولی چرا داشتم تقلا میکردم مگه عشقم نسبت بهش واقعی نیست دستامو دور گردنش پیچیدم جدا شد کوک:من عاشقتم واقعا عاشقتم نمیدونم توهم منو دوست داری یا نه و....... نزاشتم حرف بزنه لباشو یه کوچولو بوسیدم من:منم دوست دارم ولی کارت خیلی زشت بود کوک:توهم کم همراهی نکردی موهاشو گرفتم کشیدم من:هی پررو بازی در نیار مرتیکه میدونی من مست بودم وگرنه عمر میزاشتم اون کارو باهام بکنی کوک:آی آی باشه باشه ول کرد کوک:دختر من از دست تو کچل میشم من:حقته کوک:فردا سر عقدته من:علی آقا دامادته کوک:قورباغه هم قدته من:دسشویی تالارته پرروووو کوک:تویی من:درس پس میگیرم قربان کوک:چرا انقدر کیوت و خوردنی گونمو بوسید
۱۶.۱k
۰۲ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.