پارت چهل و هشت love is still beautiful
پارت چهل و هشت love is still beautiful
منم کم کم بغضم شکست و زدم زیر خنده مثل تیمارستانیا ها کف سالن پهن شده بودیم و قهقه میزدیم کارکنا یه جوری نگاهمون میکردن انگار دیوونه ایم انقدر خندیدیم که اشکمون در اومد پوکر بهم خیره شدیم دوباره زدیم زیر خنده بلاخره پس از ساعتها و دقیقه ها و ثانیه ها با سختی تونستیم به خنده مون غلبه کنیم و خودمونو جمع کنیم سمت دستشویی رفتیم قیافه هامونو درست کنیم امیلی که به زور یه دونه رژ کرمی زده بود همونو تمدید کرد منم به زور ویکی یه رژ صورتی زده بودم همونو پر رنگ کردم پوکر به ایینه زل زدم امیلی یه نگاه بهم انداخت به زور گرفتم برام خط چشم کشید امیلی:خو دیگ داف شدی برو😂 هلن:زهرخر نگاه چیکارم کرد ارایشم غلیظه😑 امیلی:تو به یه رژ لب و خط چشم میگی غلیظ باید ارایش بقیه دخترا رو ببینی تازه ما هیچ کاری نمیکنیم مثلا😐 نگاهمو از قیافه مسخرم گرفتم دست امیلی گرفتم کشوندمش با خودم بیرون (ویکی):تو ترافیک گیر کرده بودیم اعصابم بدجوری خورد بود اون امیلی مووووزماااار میخام خفش کنم تو هر شرایطی باید منو سوژه کنن عوضیا نگاهمو به بقیه اعضا دادم کاترین ک داشت با گوشیش بازی میکرد لیانا داشت خط چشم میکشید جیهیونم داشت با یه نفر چت میکرد منم عین احمقا در و دیوارو نگاه میکردم اخم کردم لبمو دادم بیرون بغضم گرفته بود دلم میخواست بزنم زیر گریه بینیمو کشیدم بالا امروز از دنده چپ بلند شدم دقیقا وقتی میخواستم بزنم زیر گریه صدای الارم گوشیم اومد بازش کردم به والپیپر جیمین نگاه کردم صفحه ی چتو باز کردم که بله خود جیمین پیام داده
جیمین:سلام امروز فستیوال میری؟
ویکی:اره تو راهم ترافیکه😑
جیمین:اوووه اره ماهم گیر کردیم تو ترافیک 😂
ویکی:جیمینا ترافیک کجاش خنده داره ؟
منم کم کم بغضم شکست و زدم زیر خنده مثل تیمارستانیا ها کف سالن پهن شده بودیم و قهقه میزدیم کارکنا یه جوری نگاهمون میکردن انگار دیوونه ایم انقدر خندیدیم که اشکمون در اومد پوکر بهم خیره شدیم دوباره زدیم زیر خنده بلاخره پس از ساعتها و دقیقه ها و ثانیه ها با سختی تونستیم به خنده مون غلبه کنیم و خودمونو جمع کنیم سمت دستشویی رفتیم قیافه هامونو درست کنیم امیلی که به زور یه دونه رژ کرمی زده بود همونو تمدید کرد منم به زور ویکی یه رژ صورتی زده بودم همونو پر رنگ کردم پوکر به ایینه زل زدم امیلی یه نگاه بهم انداخت به زور گرفتم برام خط چشم کشید امیلی:خو دیگ داف شدی برو😂 هلن:زهرخر نگاه چیکارم کرد ارایشم غلیظه😑 امیلی:تو به یه رژ لب و خط چشم میگی غلیظ باید ارایش بقیه دخترا رو ببینی تازه ما هیچ کاری نمیکنیم مثلا😐 نگاهمو از قیافه مسخرم گرفتم دست امیلی گرفتم کشوندمش با خودم بیرون (ویکی):تو ترافیک گیر کرده بودیم اعصابم بدجوری خورد بود اون امیلی مووووزماااار میخام خفش کنم تو هر شرایطی باید منو سوژه کنن عوضیا نگاهمو به بقیه اعضا دادم کاترین ک داشت با گوشیش بازی میکرد لیانا داشت خط چشم میکشید جیهیونم داشت با یه نفر چت میکرد منم عین احمقا در و دیوارو نگاه میکردم اخم کردم لبمو دادم بیرون بغضم گرفته بود دلم میخواست بزنم زیر گریه بینیمو کشیدم بالا امروز از دنده چپ بلند شدم دقیقا وقتی میخواستم بزنم زیر گریه صدای الارم گوشیم اومد بازش کردم به والپیپر جیمین نگاه کردم صفحه ی چتو باز کردم که بله خود جیمین پیام داده
جیمین:سلام امروز فستیوال میری؟
ویکی:اره تو راهم ترافیکه😑
جیمین:اوووه اره ماهم گیر کردیم تو ترافیک 😂
ویکی:جیمینا ترافیک کجاش خنده داره ؟
۱۳.۶k
۱۵ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.