فن ساین عشق 16

رفتیم حاضر شدیم
سوارماشانا شدیم اول پسرا مارو بردن خونشون بعد خودشون رفتن
جنی :واو
جیسو =من دیگه اینجا میخوابم
لیسا :راستی رزی میدونی اینجا مخصوص چیه ؟
_ قایم موشک 😂
لیسا =اره 😂 بعد از اینکه اومدن بیاین بازی کنیم
جنی =خب توضیحش بده . چطوریه بازیش
لیسا گفت چطوریه
جیسو =باحاله
جنی " اره .
_بچه ها بیاین اینجا رو یه نگاهی بندازیم .
رفتیم همه جا رو گشتیم .
داشتم همه اتاقارو نگاه میکردیم من در آخرین اتاقو باز کردم .
_ججججججییییییغعععععع
لیسا =چی شده
#لیسا
صدای جیغ رزی اومد دوییدم تو اتاق دیدم پخش زمین شده یه سگم روش خندم گرفت آخه این چرا هر چی شده باید با این کار داشته باشن . جنی هم اومد اونم خندش گرفته بود . جیسو هم اومد .
صدای در اومد پسرا پریدن تو .
جیمین = چیشده؟ . صدای جیغ رزی بود
منکه از خنده داشتم منفجر میشدم با دست به تو اتاق اشاره کردم.
پسرا دوییدن تو اتاق همشون خنده شون گرفته بود تهیونگ اومد سگشو برد .
تهیونگ = ببخشید رزی . سگم عادت داره هر وقت میام خونه میپره بقلم
رزی =نه بابا . فقط نمی دونم پرا همه ی سگا با من یه کاری دارن
دیگه همه پخش زمین شدن از خنده .
#یکم بعد



الان ادامشو میزارم



#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره