اغوشی خواستارم /..................

/.

























































اغوشی خواستارش بودم نصیبم نشد
نوازشی محبتانه بر سر می خواستم نصیبم نشد
گر او بود دگر خواستار ارزویی نبودم
ارزوی من او بود
اما او هم از من بیزار است
پس من میانم در این گوشه
میان اثار تو
صداهایت
رفتارت
مجسمه هایت
در ان هوای سرد
خوشنودم
چرا که اثاری از شما دارم





قشنگتر از این :))























.

































































.































.