تک پارتی عجیب و غریب ( فاجعه خونه قدیمی)
عید خیلی نزدیک بود
با اعضا در طی یک جلسه ی همخانه ای تصمیم به خونه تکونی کامل و جدی و تغییر دکوراسیون گرفتیم
تهیونگ و جین مسئول خرید وسایل خرید خونه شدن
و بقیه هم مسئول خونه تکونی و تغییر قیافه ی خونه
خونهی ما یه مشکل اساسی داشت ( کاغذ دیواری هاش)
کاغذ دیواری هایی با رنگ کرم که در برخی جاهای خونه پر رنگ و جاهایی کمرنگ
و در طول سال ها به شدت خراب و داغون و خشک شده بود .
روشون پرز هایی عجیب و غریب داشت و همیشه یه بوی بدی می دادن و ناصاف بودن
کلا هممون از اونا چندشمون می شد
یونگی حال نداشت کار کنه و به بهونه کار یهوییدر رفته بود
جینم به خاطر این که دستای هندرسامش خراب نشه به بهونه ی این که مسئول خرید وسایل جدیده در رفته
بود
جیمینم که انگار گوشیش که شارژش تموم شده بود به امون خدا یهویی شارژ بدست آورد و یکی بهش زنگ زد و در رفت
من و جیهوپ و نامجون و جونگکوک و تهیونگ موندیم
من و تهیونگ موندیم تا کاغذ دیواری ها رو بکنیم و جونگکوک و جیهوپ و نامجون رفتن زیر زمین رو تمیز کنن
اونجا همیشه بوی آهن چندش آوری می داد و زمین چوبیش که با رنگ قهوه ای پررنگ رنگ شده بود و در طول سال ها رنگش کپک زده بود و دیوار هاش همیشه بوی نم می داد
خلاصه شروع به کار کردیم من با کار کردیم من کاغذ دیواری ها رو می کندم و تهیونگ جمع می کرد
نامجون هم وسایل تو زیر زمین رو خالی مرد و جونگکوک می شست
همچین عادی بود تا اینکه من بخش بزرگی از کاغذ دیواری ها رو کندم و متوجه شدم پشتشون چنتا اسم و تاریخ و عدد نوشته
خیلی کنجکاو شدم سرچ کنم ببینم اونا کی و چین ولی تهیونگ راضیم کرد که احتمالا تبلیغ های پشت کاغذ دیواری ها بودن که در طی سال ها چسبیدن
یهو جونکوک داد زد .دویدیم پایین ببینیم چی شده
یکی از چوب های زمین بالا اومده بود و کنده شده بود و جونگکوک وقتی اونو برداشته زیرش یه عالمه کرم دیده که دارن از یه چیزی تغذیه می کنن
دیگه واقعا فوضولی گرفت و رفتم تا چوب کرما رو کنار زدم ببینم چیه
و وقتی چوب رو بیرون آوردن آغشته به یه ماده شبیه خون بود ترسیدم
و پشت اعضا قایم شدم
منو بردن بالا تا آرومم کنن
بعد وقتی که بقیه هم از کار های نداشتشون برگشتن تصمیم گرفتیم به پلیس زنگ بزنیم
پلیس اومد و قرار شد یه چند روزی بریم هتل
بعد از چند روز زنگ زدن و گفتن باید بیشتر تو هتل بمونیم
با هم پرسیدیم چرا؟
پلیس: اون چیزی که فکر می کردین کاغذ دیواریه در واقع پوست انسان بوده و اون تاریخ ها اسم و زمان گم شدن و سنشون قربانی ها بوده و اون چیزی که فکر می کردین رنگه زمینه در واقع خون بوده که مجرم باهاش زمین رو رنگ کرده بوده و در طی سال ها کپک زده و ما موفق شدیم ۱۲ تا جسد انسان رو تو زیر زمین پیدا کنیم که به دلیل نوع خاک هنوز تجزیه نشده بودند
با اعضا در طی یک جلسه ی همخانه ای تصمیم به خونه تکونی کامل و جدی و تغییر دکوراسیون گرفتیم
تهیونگ و جین مسئول خرید وسایل خرید خونه شدن
و بقیه هم مسئول خونه تکونی و تغییر قیافه ی خونه
خونهی ما یه مشکل اساسی داشت ( کاغذ دیواری هاش)
کاغذ دیواری هایی با رنگ کرم که در برخی جاهای خونه پر رنگ و جاهایی کمرنگ
و در طول سال ها به شدت خراب و داغون و خشک شده بود .
روشون پرز هایی عجیب و غریب داشت و همیشه یه بوی بدی می دادن و ناصاف بودن
کلا هممون از اونا چندشمون می شد
یونگی حال نداشت کار کنه و به بهونه کار یهوییدر رفته بود
جینم به خاطر این که دستای هندرسامش خراب نشه به بهونه ی این که مسئول خرید وسایل جدیده در رفته
بود
جیمینم که انگار گوشیش که شارژش تموم شده بود به امون خدا یهویی شارژ بدست آورد و یکی بهش زنگ زد و در رفت
من و جیهوپ و نامجون و جونگکوک و تهیونگ موندیم
من و تهیونگ موندیم تا کاغذ دیواری ها رو بکنیم و جونگکوک و جیهوپ و نامجون رفتن زیر زمین رو تمیز کنن
اونجا همیشه بوی آهن چندش آوری می داد و زمین چوبیش که با رنگ قهوه ای پررنگ رنگ شده بود و در طول سال ها رنگش کپک زده بود و دیوار هاش همیشه بوی نم می داد
خلاصه شروع به کار کردیم من با کار کردیم من کاغذ دیواری ها رو می کندم و تهیونگ جمع می کرد
نامجون هم وسایل تو زیر زمین رو خالی مرد و جونگکوک می شست
همچین عادی بود تا اینکه من بخش بزرگی از کاغذ دیواری ها رو کندم و متوجه شدم پشتشون چنتا اسم و تاریخ و عدد نوشته
خیلی کنجکاو شدم سرچ کنم ببینم اونا کی و چین ولی تهیونگ راضیم کرد که احتمالا تبلیغ های پشت کاغذ دیواری ها بودن که در طی سال ها چسبیدن
یهو جونکوک داد زد .دویدیم پایین ببینیم چی شده
یکی از چوب های زمین بالا اومده بود و کنده شده بود و جونگکوک وقتی اونو برداشته زیرش یه عالمه کرم دیده که دارن از یه چیزی تغذیه می کنن
دیگه واقعا فوضولی گرفت و رفتم تا چوب کرما رو کنار زدم ببینم چیه
و وقتی چوب رو بیرون آوردن آغشته به یه ماده شبیه خون بود ترسیدم
و پشت اعضا قایم شدم
منو بردن بالا تا آرومم کنن
بعد وقتی که بقیه هم از کار های نداشتشون برگشتن تصمیم گرفتیم به پلیس زنگ بزنیم
پلیس اومد و قرار شد یه چند روزی بریم هتل
بعد از چند روز زنگ زدن و گفتن باید بیشتر تو هتل بمونیم
با هم پرسیدیم چرا؟
پلیس: اون چیزی که فکر می کردین کاغذ دیواریه در واقع پوست انسان بوده و اون تاریخ ها اسم و زمان گم شدن و سنشون قربانی ها بوده و اون چیزی که فکر می کردین رنگه زمینه در واقع خون بوده که مجرم باهاش زمین رو رنگ کرده بوده و در طی سال ها کپک زده و ما موفق شدیم ۱۲ تا جسد انسان رو تو زیر زمین پیدا کنیم که به دلیل نوع خاک هنوز تجزیه نشده بودند
۸.۴k
۰۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.