خوبم ( پرخوریِ عصبی )
خوبم ( پرخوریِ عصبی )
خوبم ( بیخوابی )
خوبم ( لبای پاره پوره )
خوبم ( لرزشِ دست )
خوبم ( تپشِ قلب )
خوبم ( تنگیِ نفس )
خوبم ( تکون دادنِ پا )
خوبم ( Overthinking )
خوبم ( کابوس )
خوبم ( فحش کش کردنِ زمین و زمان )
خوبم .
خوبم ( بیخوابی )
خوبم ( لبای پاره پوره )
خوبم ( لرزشِ دست )
خوبم ( تپشِ قلب )
خوبم ( تنگیِ نفس )
خوبم ( تکون دادنِ پا )
خوبم ( Overthinking )
خوبم ( کابوس )
خوبم ( فحش کش کردنِ زمین و زمان )
خوبم .
۱.۵k
۰۵ مهر ۱۴۰۳