دیونه ترین دختر دنیا
پارت ۶
ا.ت ویو
پاشدم رفتم حموم بعد از حموم کردن لباس رو برداشتم و پوشیدم و موهامو خشک کردم بوت هامو پوشیدم و از پله ها اومدم چون اگه بدون بوت هام میومدم پاهام خونی میشد وای دستامو خونی بود و شیشه ها روی دستام خود نمایی میکردن و خون خشک شده رفتم به سمت ماشین
اسلاید پارت قبلی
سوار شدم و اهنگ گذاشتم بلند بلند بود
رسیدم کمپانی از سر راه باند پیچی آورده بودم چون شیومین اینجا کار میکرد
رسیدم رفتم داخل کلاه گذاشتم مردم باتعجب نگام میکردن هه آدمای لاشی دنبال پول و بخاطر پول له له میزنن
رفتم داخل که اعضا با دیدن دستام شرو به داد زدن کردن
جین: ا.ت دستات
ا.ت میدونم
نامجون: چه که میدونی ببین دوباره خونریزی کردن
هوف بلندی کشیدم و
رفتم به سوی اتاق شیومبن
ا.ت شیومین عزیزم
شیومین ها دوباره چی شده
ا.ت ببخشید دیشب عصبانی شد...
هنوز تموم نشده بود که یه طرف صورتم سوخت و ....
اون بهم سیلی زده بود
منم خونسرد بود که یهو نگاه کرد و بغلم کرد و منم متقابل بغلش کردم
شیومین ا.ت ببخشید
ا.ت بخشیدم حالا دستامو باند پیچی کن تا یه بوس دیگه بهت بدم
ویو کوک
وارد کمپانی شدم از اتاق شیومین رد شدم دیدم ا.ت میگه
حالا دستامو باند پیچی کن تا بهت یدونه بوس بدم
نگاه به دستاش کردم خون خشک و خون تازه از ایم کار دستام درد گرفت
بعد از باند پیچی
ا.ت به تهیونگ نگاه کردم که بیخیال نگاه میکردم رو بهش گفتم
وی ببخشید بخاطر دیشب عصبانی بشم مثل سادیسم ها رفتار میکنم بخاطر همین یه شب دعوتت میکنم به خونم
وی رو بغل کردم یهو برگشتم دیدم...
شیومین با حرص نگام میکنه با پوست لبش رو میجوید
نگاهش کردم بهش گفتم همه دعوت ولی تو شیومین تو نه
به سمتم اومد و منو رو به سمت خودش کشید که بلند خندیدن و منم خندم گرف با اخم نگام میکنه
باخنده لپشو میکشم م میخندم
ا.ت حسود خودمی تو
شیومین که خر شده بود خندید و خجالت کشید که با حرفی که گفتم یهو سرش رو چرخوند که سرم من درد گرف
حالا حرفم
ا.ت دیدی دوباره خر شدی و من سوارت شدم
دوباره اخم کرده که اخم ابرو هاش رو بوسیدم
و صدامو کلفت کروم و گفتم عزیزم اخم نکن صورتت چروک میشه خوشکلم میرم یه زن دیگه میگیرم
یه صداشو ناز کرد و گفت نع خوشکلم من مال توم
منم ادامه دادم و با صدای بلند و چندشی گفتم جون بابا بلرزون با فکری که به سرم رسید پریدم بهش من که رو شکمش بودم و اون خوابییده بود رژ لب جیغ قرمز رو در آوردم که داد زد ا.ت نکن اون رو بزور رفت اون بار
بهش لبخنده شیطانی زدم و وقتی که داشتم رو لباش میکشیدم و نگام رو لباش بود گفتم اتفاقا این ۲۴ ساعته هستش و عمرا بره
وقتی تموم شد و همه با بهت نگام میکردن دستاشو بالای سرش قفل کردم و گفتم حالا خوبش مونده و بهش محلت حرف ندادم و با گذاشتن لبام روش همه باهم هین بلندی گفتن
با ولع داشتم لباشو میخوردم و اون مثل دخترای بی تجربه لبش تو دهنم بود و داشتم گاز میگرفتم یهو
.....
ا.ت ویو
پاشدم رفتم حموم بعد از حموم کردن لباس رو برداشتم و پوشیدم و موهامو خشک کردم بوت هامو پوشیدم و از پله ها اومدم چون اگه بدون بوت هام میومدم پاهام خونی میشد وای دستامو خونی بود و شیشه ها روی دستام خود نمایی میکردن و خون خشک شده رفتم به سمت ماشین
اسلاید پارت قبلی
سوار شدم و اهنگ گذاشتم بلند بلند بود
رسیدم کمپانی از سر راه باند پیچی آورده بودم چون شیومین اینجا کار میکرد
رسیدم رفتم داخل کلاه گذاشتم مردم باتعجب نگام میکردن هه آدمای لاشی دنبال پول و بخاطر پول له له میزنن
رفتم داخل که اعضا با دیدن دستام شرو به داد زدن کردن
جین: ا.ت دستات
ا.ت میدونم
نامجون: چه که میدونی ببین دوباره خونریزی کردن
هوف بلندی کشیدم و
رفتم به سوی اتاق شیومبن
ا.ت شیومین عزیزم
شیومین ها دوباره چی شده
ا.ت ببخشید دیشب عصبانی شد...
هنوز تموم نشده بود که یه طرف صورتم سوخت و ....
اون بهم سیلی زده بود
منم خونسرد بود که یهو نگاه کرد و بغلم کرد و منم متقابل بغلش کردم
شیومین ا.ت ببخشید
ا.ت بخشیدم حالا دستامو باند پیچی کن تا یه بوس دیگه بهت بدم
ویو کوک
وارد کمپانی شدم از اتاق شیومین رد شدم دیدم ا.ت میگه
حالا دستامو باند پیچی کن تا بهت یدونه بوس بدم
نگاه به دستاش کردم خون خشک و خون تازه از ایم کار دستام درد گرفت
بعد از باند پیچی
ا.ت به تهیونگ نگاه کردم که بیخیال نگاه میکردم رو بهش گفتم
وی ببخشید بخاطر دیشب عصبانی بشم مثل سادیسم ها رفتار میکنم بخاطر همین یه شب دعوتت میکنم به خونم
وی رو بغل کردم یهو برگشتم دیدم...
شیومین با حرص نگام میکنه با پوست لبش رو میجوید
نگاهش کردم بهش گفتم همه دعوت ولی تو شیومین تو نه
به سمتم اومد و منو رو به سمت خودش کشید که بلند خندیدن و منم خندم گرف با اخم نگام میکنه
باخنده لپشو میکشم م میخندم
ا.ت حسود خودمی تو
شیومین که خر شده بود خندید و خجالت کشید که با حرفی که گفتم یهو سرش رو چرخوند که سرم من درد گرف
حالا حرفم
ا.ت دیدی دوباره خر شدی و من سوارت شدم
دوباره اخم کرده که اخم ابرو هاش رو بوسیدم
و صدامو کلفت کروم و گفتم عزیزم اخم نکن صورتت چروک میشه خوشکلم میرم یه زن دیگه میگیرم
یه صداشو ناز کرد و گفت نع خوشکلم من مال توم
منم ادامه دادم و با صدای بلند و چندشی گفتم جون بابا بلرزون با فکری که به سرم رسید پریدم بهش من که رو شکمش بودم و اون خوابییده بود رژ لب جیغ قرمز رو در آوردم که داد زد ا.ت نکن اون رو بزور رفت اون بار
بهش لبخنده شیطانی زدم و وقتی که داشتم رو لباش میکشیدم و نگام رو لباش بود گفتم اتفاقا این ۲۴ ساعته هستش و عمرا بره
وقتی تموم شد و همه با بهت نگام میکردن دستاشو بالای سرش قفل کردم و گفتم حالا خوبش مونده و بهش محلت حرف ندادم و با گذاشتن لبام روش همه باهم هین بلندی گفتن
با ولع داشتم لباشو میخوردم و اون مثل دخترای بی تجربه لبش تو دهنم بود و داشتم گاز میگرفتم یهو
.....
۲.۴k
۱۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.