ناز کن باااانوی نازم من خریدارش شوم
ناز کن باااانوی نازم من خریدارش شوم
قلب خود از عشق پر کن من هوادارش شوم
تا که لب وا میکنی با خنده غوغا میکنی
از تو یک لبخند کم ،خواهان بسیارش شوم
عطر گیسویت ز باغ یاس رو کم کرده است
بند گیسو باز کن با دل گرفتارش شوم
صد سخن ناگفته پنهان مانده در چشمان تو
چشمها وا کن خودم محرم به اسرارش شوم
گرمی دستان تو خورشید را شرمنده کرد
دست در دستم دهی، عمری نگهدارش شوم
کنج آغوش تو آرامش ز شب هایم ربود
باز کن آغوش ، باشد من سزاوارش شوم
سرخی لبهای تو ، رنگ از رخ لاله ربود
بوسه دادی تا که من خواهان تکرارش شوم
زنده دارد هُرمِ انفاس تو صد بیمار را
یک نفس باااانو بنوشان تا که تیمارش شوم
ناز بااانو اینچنین اشعار در شان تو نیست
کاش یارم جان بخواهد جان بدهکارش شوم
قلب خود از عشق پر کن من هوادارش شوم
تا که لب وا میکنی با خنده غوغا میکنی
از تو یک لبخند کم ،خواهان بسیارش شوم
عطر گیسویت ز باغ یاس رو کم کرده است
بند گیسو باز کن با دل گرفتارش شوم
صد سخن ناگفته پنهان مانده در چشمان تو
چشمها وا کن خودم محرم به اسرارش شوم
گرمی دستان تو خورشید را شرمنده کرد
دست در دستم دهی، عمری نگهدارش شوم
کنج آغوش تو آرامش ز شب هایم ربود
باز کن آغوش ، باشد من سزاوارش شوم
سرخی لبهای تو ، رنگ از رخ لاله ربود
بوسه دادی تا که من خواهان تکرارش شوم
زنده دارد هُرمِ انفاس تو صد بیمار را
یک نفس باااانو بنوشان تا که تیمارش شوم
ناز بااانو اینچنین اشعار در شان تو نیست
کاش یارم جان بخواهد جان بدهکارش شوم
۱۶.۸k
۰۸ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.